ضد فراماسونری
یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 23:53 ::  نويسنده : مدیر وبلاگ

این وبلاگ بزودی کامل می شود.

------------

دانلود سریال ظهور ( بزودی)

-----------------------------------

اللم عجل لولیک الفرج

یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 23:43 ::  نويسنده : مدیر وبلاگ

تائیس تندیس تمدن سوزی:

بررسی اسرار پشت پرده مجسمه آزادی

 

مجسمه آزادی یا تندیس آزادی (Statute Of Liberty) که نام رسمی آنLiberty  Enlightening The World (آزادی روشنگر جهان) است در سال 1886 میلادی توسط فرانسه به ایالات متحده آمریکا هدیه داده شد .(1)

در 28 اکتبر آن سال " استیفن گراور کلیولند " ریاست جمهوری وقت آمریکا ،مجسمه آزادی را در محل فعلی آن، دهانه رود هودسن (Hudson) درجزیره آزادی که تا محله منهتن شهر نیو یورک دو هزارو ششصد متر و تا شهر جرسی سیتی ایالت نیو جرسی 600 متر فاصله دارد قرار داد. این مجسمه بنا بود در سال 1876 به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال آمریکا به اتمام برسد ولی به علت پاره ای از مشکلات مانند حمل آن به آمریکا ، طولانی شدن جریان ساخت و... با ده سال تاخیر بر فراز آبهای آتلانتیس ایستاد این مجسمه با دست راست خود مشعلی فروزان را بالای سر خود نگه داشته و در دست چپ یک لوح سنگی را که بر روی آن با شماره های رومی نوشته شده  JULY IV MDCCLXXVI که نشانگر 4 ژوئیه1776  میلادی تاریخ استقلال آمریکا است.(2)  

 

 

مجسمه آزادی فقط یک تندیس ساده نبود  بلکه نماد اسرار آمیزی از یک جریان مخفی و مخوف بود که سالها بعد نبض حیات سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نظامی جهان را به دست گرفت لذا آنچه قرار است در این جستار به آن پرداخته شود ، نگاهی جدید و از زاویه ای دیگر به اسرار پشت پرده  مجسمه ای است که آنرا  به اصطلاح تندیس آزادی  می خوانند.

 

سالها قبل تر از آن یک یهودی در یا نورد به نام کریستوفر کلمپ با مشورت با محافل یهودی اسپانیا و با توجه به اطلاعات و شواهدی که از وجود سرزمینی در آنسوی اقیانوس اطلس داشت ،  با نیت پیدا کردن ارض موعود عهد عتیق ، سرزمین خالی از سکنه ای !!! را می یابد.(3)

 

اندکی بعد این سرزمین مورد توجه پیوریتن های انگلیسی قرار می گیرد. این مسیحیان یهودی به محض ورود به امریکا آنرا ارض موعود نامیده  وبومیان آن سرزمین را کنعانیان پنداشته و تاجایی که می توانند آن هارا قتل عام می کنند . (4)

 

اولین کتابی که در امریکا به چاپ می رسد "مزامیر داوود" است ، پیوریتنها نام های عبری بر فرزندان ، خیابانها و شهر های خود می گذارند تاجایی که باید پسوند DC" " در نام شهر " Washington DC " را  David Capitalیعنی (پایتخت داوود) دانست.(5)

 

نهایتا  پس از مدتها جنگهای داخلی سرانجام  در  چهارم  ژوئیه  1776  اولین کشور تمام فراماسونری جهان یعنی امریکا استقلال خود را اعلام می نماید.

 

بیش از یک قرن پس از آن یعنی درسال 1886 میلادی  فرانسه به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال امریکا مجسمه آزادی را در چند تکه مجزا توسط کشتی به امریکا هدیه می کند.(6)

 

طراح اصلی این  مجسمه "فردریک آگوسته بارتلدی" مجسمه ‌ساز ماسون فرانسوی بود البته سازه درونی آن را " الکساندر ایفل" مهندس فرانسوی برج ایفل ،طراحی نمود مهندسان و طراحان دیگری نظیر " ژوزف پولیتزر " و"اوژنویوله لودوک" نیز در جریان ساخت آن نقش داشتند.(7)

 

 ویژگی مشترک تمامی این مهندسان و طراحان عضویت در لژهای فراماسونری فرانسه بود. تا جایی که به عنوان مثال بسیاری از نماد شناسان برج ایفل را یک "ابلیسک" فانتزی می دانند. (8)

 

در ابتدا سازندگان  فرانسوی آن اعلام نمودند که این مجسمه نماد  "تا ئیس" معشوقه اسکندر است . اما نکته ظریفی که در این میان نادیده ماند چیز دیگری بود که بعد ها نشریه ماسون ترک آنرا فاش ساخت . و آن شباهت  بسیار زیاد چهره ی این مجسمه با "ایسیس" اسطوره ی مصر باستان و الهه مورد تقدیس ماسونها بود.

 

بعد ها فردریک بارتلدی در پاسخ به انتقاد افرادی که بیان می داشتند این مجسمه از نظر فرم صورت به "تائیس" هیچ    شبا هتی ندارد ، گفت : من در طراحی این مجسمه از چهره مادر بیوه خودم الهام گرفته ام.(9)

 

 آری بارتلدی راست  می گفت ولی منظورش از مادر بیوه ، "ایسیس" بود که در واقع مادر بیوه معنوی تمامی ماسونها منجمله خود او بود. (10)

 

پس از انتقال این مجسمه به نیویورک امریکاییها با هزینه ای نزدیک به  200 هزار دلار پایه ای 46 متری از جنس گرانیت برای آن ساختند تا مجسمه را بر روی آن قرار دهند.

 

حال که فراماسونهای فرانسوی برای امریکا سنگ تمام گذاشته بودند نا پسند می نمود اگر طراحان امریکایی دست روی دست می گذاشتند ،  و البته در عمل نیز چنین نشد و در نهایت  پایه گرانیتی آنها یک کپی محض از معبد کذایی سلیمان از آب در آمد ، معبدی که ماسونها برای رسیدن به نظم نوین جهانی و تشکیل حکومت ماسونی – یهودی خویش  بالاخره باید آنرا بر بقایای مسجد الاقصی بنا کنند.  با این تفاسیر جای تعجب هم نخواهد داشت اگر ارتفاع این ساختمان 46 متر یعنی مجموع 33+ 13 (دوعدد مورد علاقه فراماسونها) باشد و خود تندیس نیز دارای 168 پله  به علاوه 1 نیم پله (مجموعاً169) باشد که بازدیدکنندگان را تا بالای برج راهنمایی کند.( 169= 13 X13)!!!

 

بارتلدی بر روی تاج این مجسمه هفت شعاع نور قرار داد تا بیش از پیش نماد های ماسونی این تندیس ننگ و نیرنگ را آشکار سازد.عدد هفت در کنار سمبل های گونا گون  نور از دیر باز ستوده مصریان باستان و یهودیان  و کابالیست های مصر زده  بود . همانگونه که آن را در شمعدان هفت شاخه یهود "MENORAH " ، خورشید هفت شاخه مصریان و یا هفت ستاره منقوش در آسمان معبد سلیمان دیده اید.(11)


مجسمه آزادی یهود فراماسونری

 

اما  نکته ای که در این میان بنا بر اعتراف فرانسویان هرگز نباید  فراموش نمود الگو برداری ساخت مجسمه از "تائیس " معشوقه اسکندر است. حتی اگر شباهتهای چهره ی این مجسمه با ایسیس را کنار بگذاریم چه دلیلی دارد فرانسوی ها نمادی از تائیس بسازند و آن را به امریکا هدیه دهند.مگر غربیان در تاریخ هزار خدایی یونان و رم با کمبود الهه مواجه شده بودند  که از یک شخصیت نچندان موجه به نام" تاییس "  مجسمه بسازند و انرا تندیس و نماد آزادی قرار دهند.

مجسمه آزادی فراماسونری تائیس ایسیس

 

آری حقیقت چیز دیگری است که لاجرم مجبوریم برای روشن شدن این گوشه از تاریخ  و آشنایی با شخصیت این زن به باز خوانی گذرای حمله اسکندر به ایران زمین بپردازیم.

 

با آنکه اسکندر یا همان الکساندر در میان غربیان قهرمانی بزرگ شناخته می شود ولیکن در میان ایرانیان به عنوان  شخصیتی بدنام و ویرانگر نمود یافته است، در متون زرتشتی، از وی همواره به عنوان "گجسته"(ملعون و شوم) یاد شده و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است.

 

در این اثنا عده ای نیز  نظر در انکار وجود شخصیت تاریخی به نام اسکندر مقدونی دارند، ولی این به معنای نادیده انگاشتن انبوهی از آثار و اسناد تاریخی و باستان شناسی و حذف تاریخ اسکندر و سلوکیان و خلا  زمانی به مدت بیش از صد سال از تاریخ ایران است.

 

اسکندر متولد مقدونیه و فرزند  فیلیپ پادشاه مقدونیه بود.در آن زمان  مقدونیه قسمتی از حکومت یونان بود که البته  مقدونی ها در میان  مردم  یونان معروف به وحشی  گری  بودند لذا فیلیپ پدر اسکندر، برای فرزند خود معلمانی یونانی استخدام کرد تا با فرهنگ یونانیان بزرگ شود. اسکندر پس از مرگ پدر، پادشاه مقدونیه شد و پس از کشمکش ها و فراز و نشیبهایی که بیان آن در این مجال نمی گنجد برای ماجراجویی و تصاحب سرزمینهای دیگر، راه جهان گشایی و حمله به دیگر کشورها را پیش گرفت. اگر چه  یونانیها او را وحشی و بربر می دانستند، ولی هنگامی که باتصاحب سرزمینهای دیگر توسط او ثروت زیادی به آتن سرازیر شد، با وی همراه شدند .

 

بزرگ ترین و مهمترین جنگ اسکندر، نبرد با امپراتوری وسیع ، قدرتمند و متمدن هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به عقب نشینی وی انجامید، اما سرانجام با تضعیف روحیه سپاهیان ایران، ورق به نفع یونانیان برگشت و اسکندر، داریوش را در منطقه "گیل گمش" شکست داد.

 

در شب پیروزی، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید (پرس پولیس) قصر باشکوه ایرانیان، جشن بزرگی برپا کردند. اسکندر همواره در سفرهای خود یک گروه از زنان فاحشه و رقاص و شراب ریز همراه خود می آورد تا بساط عیش و نوش و شهوت رانی خود و فرماندهان سپاهش گسترده باشد. یکی از این زنان، تائیس کنیزی اورشلیمی بود که به خاطر زیبایی به دربار اسکندر راه یافته بود. پس از آنکه اسکندر قصد ازدواج با شاهزاده اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم"استاتیرا" را نمود (12)، حسادت تائیس او را به طرح  نقشه ای اهریمنی کشاند که نهایتا صد ها سال تمدن ، فرهنگ و افتخار جهانی را به خاکستر نشاند. (13)  

 

در آن جشن، تائیسآن قدر به اسکندر شراب خوراند که عقل او را کاملاً زایل کرده و سپس از او خواست به انتقام معبدی که در آتن توسط خشایارشاه به آتش کشیده شد، پرس پولیس (تخت جمشید) را آتش بزند. اسکندر مشعلی را به تائیس داد و او هم پرده های حریر و جواهرنشان قصر را به آتش کشید. و پس از مدتی کوتاه، قصر یکپارچه در آتش کین و حقارت شخصیت تاییس سوخت.

 

و اینگونه شد که امروز در دست مجسمه به ظاهر آزادی آمریکا"تائیس" همان مشعل هنوز به امید به آتش کشیدن دوباره تمدن شرق افروخته است.

 

و اینگونه شد که یک فاحشه که گوشه ای نا چیز از تاریخ تاریک و ددمنشانه غرب را اشغال کرده نماد آزادی می شود!

 

توضیح عکس : قلمرو سلسله هخامنشیان


به راستی،چرا سازندگان فرانسوی مجسمه آزادی چنین شخصیتی را به عنوان نماد آزادی در نظر گرفتند؟

 

بی شک یکی از اصلی ترین دلایل آن یادآوری حمله اسکندر به شرق و استحاله فرهنگی آن است چراکه

تاریخ شناسان یکی از مهمترین اقدامات اسکندر را هلنیزه کردن سرزمین های تحت تصرفش می دانند. هلنیسم در لغت به معنی تقلید از یونان و به معنی مجموعه تمدن و فرهنگ یونان و به عبارتی ساده تر یونانی مأ بی است.

 

 در این راستا اسکندر اقدام به تأسیس شهرهای جدید در راه های مهم و استراتژیک و کوچ دادن مردم از آسیا به اروپا و از اروپا به آسیا نمود. وی با این کار قصد در استحاله فرهنگی متصرفاتش داشت.

 

نمود بارز و آشکار این مسأله را می توان در هلنیزه شدن سلسله ایرانی اشکانیان پس از براندازی سلوکیان (بازماندگان سلوکوس جانشین اسکندر )دید، اشکانیان همواره سعی در یونانی مأبی داشتند تا جایی که حتی بر سکه هایشان عنوان (یونان دوست) همراه با اسم پادشاه زمان می آمد. (14)

 

به عبارتی دیگر مجسمه آزادی به نوعی نماد رشد غرب گرایی نیز هست. تائیس یا همان مجسمه آزادی، می تواند یادآور تمام این گذشته باشد. اکنون نیز ملل شرقی به تقلید از اروپاییان و در مقابل  غربی ها نیز  به این سلطه می نازند و این میراث شوم اسکندر و تائیس است.

 

اما نکته بسیار بسیار مهمی که هرگز نباید از نظر دور گردد این است که تمدن غرب هرگاه افول نمود نتوانست دوباره در همان مکان ابتدایی ، خود را باز سازی کند  و در جایی دیگر ادامه حیات داد لذا می بینیم  پس از افول یونان ، رم  برمی خیزد و بعد  از آن غرب از اروپای میانی ، انگلستان و نهایتا امریکا سر بر می آورد ، یعنی غرب هیچگاه نتوانست در همان حوزه مکانی اولیه دوباره رشد نماید این تمدن آنقدر نقصان داشت که قدرت هضم تجاوزات و حتی تبادلات فرهنگی سالم را نیز نداشت.

 

اما در مقابل ، تمدن کهن و با فرهنگ ایران هرگاه دچار نزول شد دوباره در همان مکان جوانه زد ، هرگز نباید فراموش کرد که نهایتا اسکندر با لباس ایرانی از این مرز پر گهر رفت ، وحشیان و متجاوزان مغول مسلمان شدند و رصد خانه و مسجد و کتابخانه ساختند و از میان سه نفر زبانشناس که قواعد  زبان عربی را برای خود عرب زبانان نگاشتند دو تن  از آنها ایرانی بودند واکنون نیز پس از چند هزار سال باز هم ایران است که در مقابل زیاده خواهی های وحشی گرانه غرب ایستاده است.آری  تکرار این تجربه تاریخی و از سویی دیگر  پیشگویی های غرب نیز همین را میگوید که منشا آن اتفاق بزرگ آخر الزمانی نیز  ایران است و موعود ادیان به یاری ایرانیان است که بساط بیداد آنها را بر خواهد چید گویا غرب ناگزیر از شنیدن نام ایران در کنار ناکامی های خود است ،  لذا اینگونه است که تائییس دوباره مشعل به دست رو به سوی شرق بر فراز آتلانتیس ایستاده است.

 

اگر بخواهیم اندکی تاریخی تر به مسئله نگاه کنیم باید در نظر داشته باشیم  زمانی که امپراتوری ایرانیان 127 ایالت را تحت سلطه خود ساماندهی کرده بود اوج تمدن غربیان یعنی یونان هنوز از سیستم ابتدایی  دولت شهرها (نه یک امپراتوری واحد) استفاده میکرد، لذا غرب ناگریز است تا  با ساختن یک اتوپیای (آرمان شهر) خیالی یعنی یونان باستان  تمامی مدنیت را به خود ارجاع دهد . زمانی که سخن از منطق باشد ارسطو الگو می شود اگر از ریاضیات سخن رانده شود ارشمیدوس را نشان می دهند ، پدر علم پزشکی باید بقراط باشد و غیره و غیره تا من ایرانی هیچگاه به این فکر نکنم که چرا غرب هنوز  با این همه ادعا نتوانسته حقوق بشری را که کوروش  2500 سال پیش به بهترین نحو اجرا می کرد را حتی شبیه سازی کند. اگر لازم باشد برای من و توی ایرانی فیلم 300 می سازند تا مارا از تمامی گذشته پر افتخارمان بیزار کنند تا مبادا شکوه و تمدن نیاکانیمان ما را دوباره به فکر فرهنگ سازی در جهان بی اندازد.

 

آری این کینه ای دیرینه است از تمدن شرق و سترگ ایران زمین که در هیبت شعله های آتش در مشعل عفریته جنگ این الهه شوم  پیوندی!!! (تائیس + ایسیس)  خود را نشان داده است.

 

صد البته غرب در این آتش کین  می سوزد و خواهد سوخت چراکه پس از تلاش چند هزار ساله آنها برای منکوب و استحاله  تمدن ایران زمین جوانه ی  نو رسته ای دوباره و این بار در هیبت اسلام شیعی  از دل ایران زمین رویید و این بار نیز ایرانیان بهترین را انتخاب کردند رویشی که به لطف حق به انقلاب نهایی  موعود منجر خواهد شد . و چه زیبا پروردگار بزرگ در قرآن ، کتاب انسان فرمود:

 

" و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمهٔ و نجعلهم الوارثین"

 

" و ما اراده نمودیم تا بر مستضعفین جهان منت گذارده و ایشان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم "(15)

 

 علی اکبر رائفی پور :  PORSMAN@YAHOO.COM

 

            

 

      پی نوشت:

 

1.    fa.wikipedia.org/wiki

 

2. http://www.fararu.com/vglj.oetfuqexxwvzfuusb..html

 

3.    mouood.org/content/view/2467/3  موعود

 

4. در کل در مدت  مهاجرت ،اسکان و گسترش  اروپاییان در قاره امریکا مجموعا 212 میلیون سرخ پوست کشته شده اند

 

5.  پیوریتانیسم گرایشی از پروتستانیسم است که خواهان باز گشت مسیحیان به ارزشهای عهدعتیق (یهود) است. تا جایی که اینان در زمان کرامول خواهان این شدند که تورات و تلمود قانون اساسی انگلستان شود.

 

 

6.    برخی آن را "زن آزادی"  Lady Libertyهم می نامند.

 

7.البته نباید این مجسمه را با مجسمه آزادی کنگره Statue of Freedاشتباه گرفت آن مجسمه‌ که از سال ۱۸۶۳ تا کنون بر روی گنبد مرکزی ساختمان کاپیتال ایستاده‌است  توسط  "توماس کرافورد" طراحی گردید و بانویی را تجسم می‌کند که شمشیری غلاف شده در دست راست خود دارد. در دست چپش نیز یک تاج به نشانه پیروزی، و سپر نشان رسمی آمریکا دیده می‌شود. کلاه خودی به سر دارد که حاوی ستاره و به شکل سر عقاب سر سفید است. وی بر روی یک کره ایستاده‌است که بر روی آن عبارت E Pluribus Unum نقش بسته‌است. این واژه یکی از شعارهای ملی آمریکا است  که در مقاله "راز دلار" به ریشه یابی معنایی آن پرداخته ام.

8.  ابلیسک از نماد های اصلی مشترک بین شیطان پرستان و فراماسونهاستکه اشاره به آلت تناسلی شیطان دارد، برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به مقاله عبد الله شهبازی با عنوان "فرقه های راز آمیز دماوند" رجوع فرمایید.

 

9. در جریان این فرافکنی عده ای نیز گفتند که بار تلدی چهره همسر خود "شارلوت" را تصویر کرده است.

 

10.  همسر و برادر  "ایسیس " یعنی "اوزیریس" توسط برادر دیگرشان "ست" به قتل رسید و پس از آن ایسیس بیوه گشت. (جهت کسب اطلاع بیشتر در این زمینه به مقاله نویسنده با عنوان "اسطوره های ماسونی مصر باستان" رجوع فرمایید).

 

11. توجه فرمایید که عدد هفت فقط و فقط در کنار نماد ها و نشانه های  نور عدد ماسونها و یهودیان است مانند هفت ستاره ، هفت شعاع نور ،هفت عدد شمع ... و در غیر این صورت ارتباطی با آنها نداشته و حتی از اعداد مقدس مسلمانان نیز به حساب می آید.

 

12. در برخی منابع تاریخی از او به نام  "رکسانا" یا "روشنک" نام برده اند ولیکن آنگونه که از منابع تاریخی بر   می آید رکسانا و استاتیرا دو شخص متفاوت هستند و حتی عده ای رکسانا را دختر "بخش آورد " حاکم ایرانی باختر می دانند که اسکندر پیش از استاتیرا با وی ازدواج نموده است.

 

13.  روزنامه قدس ، یک شنبه 8 خرداد ماه 1384

 

14.   حسینی، سیدمحمد؛ "نظر دیگری درباره ی طراحی از تائیس"

 

15.  کلام الله مجید/ سوره قصص/ آیه 5


یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 23:41 ::  نويسنده : مدیر وبلاگ

راز های دلار

  بی شک باید  سمبولیسم و نماد گرایی را جز لاینفک جریان فراماسونری دانست جریانی که موجودیت آن بیش از هر تمدن دیگری با پاگانیسم مصر باستان گره خورده است . که قبلا در مقاله ای دیگر با عنوان "نماد های ماسونی مصر باستان" مفصل به آن پرداختم .

اصولا صحبت از نماد گرایی ماسونی نه در این مجال بلکه خود فرصتی مفصل می طلبد اما آنچه قصد دارم در این جستار به آن بپردازم صرفا نماد گرایی این جریان در دلار آمریکاست که به طرز شگفت انگیزی گویا مرامنامه و مانیفست یهودی– فراماسونری  آنهاست تا وسیله ای برای داد و ستد.

ششم ژوئيه سال 1785كنگره آمريكا ( که در آن زمان، تنها يك مجلس بود) به اتفاق آراء دلار«« Dollar  را واحد پول آن كشور قرار داد.

 پيش از استقلال ايالات متحده یعنی در 4 ژوئیه 1776 ، پول انگلستان (ليره) در 13 مهاجر نشين انگليسي آمريكاي شمالي رايج بود.

 در جريان انقلاب، آمريكائيان سكه نقره اي اسپانيا به نام «دلار» را كه در مكزيك رايج بود وسيله داد و ستد قرار داده دادند و به همين دليل نام پول ملي خود را «دلار» گذاشتند.

سكه دلار نقره اي از قرن چهاردهم بیش از سه قرن به نام «تالرThaler، دالر، تلار و دلار» در اروپا رايج بود كه اسپانيايي ها آن را حفظ كردند و به مستعمرات خود در قاره آمريكا منتقل ساختند.

اس با خط عمودي« $» كه علامت بين المللي دلار است نيز از اسپانيايي ها اقتباس شده كه پول خود را با علامت P (پي) مشخص مي كردند و اين «P» در آمريكاي شمالي بهتدريج و در جريان نوشتن به شكل «$» درآمد.(1)

روند گنجاندن نمادهای یهودی – ماسونی در اسکناس 1 دلاری ختم نگشت و تمامی اسکناسهای بعد از آن نیز از این امر مستثنا نبودند.

اما اسکناس 1 دلاری به عنوان نخستین اسکناس و از طرفی دیگر به لحاظ تعدد نشانه های ماسونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که کشف رمز از آن نیات پشت پرده و مخوف طراحان نظم نوین جهانی را آشکار می سازد.

پیش از پرداختن به این مسئله توضیحی اجمالی  راجع به برخی  اعداد مقدس ماسونها را لازم می دانم .

نخستین عدد 9 است که به حلقه 9 نفره زنجیره ماسونها ، تعداد استادانی که در جستجوی حیرام رفتند ،تعداد 9 گوی درخت کابالا،  تعداد ضربه های درجه استادی و...(3) اشاره دارد.

 دومین عدد 11 است که آن نیز به دوستون بواز و جاکین که بنا بر اعتقاد ماسونها  در ابتدای معبد سلیمان قرار داشتند، عرض حمایل استاد به سانتی متر (مجموع ستارگان 5 و 6 پر)، تنها عدد دورقمی که اکر برعکس شود تغییر نمی کند و ...(4) اشاره دارد.

سومین عدد 13 است که بی شک از مهمترین نشانه های  تعلق فراماسونری به یهودیان و مصر باستان است که دلایلی از قبیل اتفاق موسوم به  پوریم در 13 فروردین در عهد خشایار شاه ، 13 تکه از بدن اوزیریس که توسط ایسیس(خدایان مصر باستان) پیدا شد ، خیانت سیزدهمین نفر(یهودا اسکاریوتی) به حضرت مسیح (ع) و ... مد نظر است.

چهارمین عدد 33 است که اشاره دارد  به 33 رتبه و درجه فراماسونری ، حاصل ضرب عدد مقدس ماسونها یعنی یازده در سه مرتبه شاگردی- ابزار یاری و استادی (11* 3=33) ، سن حضرت مسیح هنگام کشته شدن(البته به نشان تمسخر مسیح توسط یهودیان) و...

پس از این مقدمه نسبتا طولانی در ذیل به ترتیب به برخی از نشانه ها ی یهودی- ماسونی موجود در یک دلاری اشاره می گردد:

 

الف : نمادهی ماسونی در روی 1 دلاری:

 

 1- درج تصویر جرج واشنگتن به عنوان اولین رییس جمهور آمریکا که فراماسون اعظم و دارای درجه   33  در این تشکیلات بود البته بنای یاد بود وی در واشنگتن مملو از نشانه های ماسونی است.

2- استفاده از 13 دایره در مهرسبز رنگ  وزارت دارایی امریکا در شکل ^ مانند . البته خود شکل ^ ، نماد مردانگی در مصر باستان و در میان یبوسی ها بوده  و اشاره به یکی از شرایط اصلی عضویت در لژهای فراماسونری یعنی مرد بودن دارد  که تاثیر آن در درجه نظامیان کنونی (گروهبان و استوار) کاملا مشهود است.

3- استفاده از مجموع 13 برگ و میوه در سمت چپ و راست تصویر جرج واشنگتن(دایره های قرمز رنگ)

4-  استفاده از 33 حلقه در قسمت چپ و راست در پایین دلار (بیضی های سبز رنگ) که گویای 33 حلقه زنجیر وار رتبه های ماسونی برای رسیدن به مقام استادی اعظم یا بزرگ بازرس کل (همان فراماسون درجه 33 )است.

جغد دلار فراماسونری

5 – گنجاندن تصویر جغد در گوشه بالایی و سمت راست دلار به گونه ای کاملا ماهرانه و مخفیانه که به سادگی قابل رویت نیست و نیاز به بزرگنمایی بسیار زیادی دارد .(دایره ها و فلش آبی رنگ)نا گفته نماند که جغد نماد یهودی مارانوس (یهودی که برای پیش بردن اهدافش دین خود را مخفی میکند) است و به این نکته اشاره دارد که کشور ایالات متحده با چه اندیشه و مبانی فکری تاسیس گشته است البته فقط و فقط ذکر نقش  یهودیان و پیوریتنهای موثر در تاسیس امریکا خود به تنهایی کتابی قطور می شود که فرصتی دیگر را  می طلبد.در تصویر هوایی از کنگره آمریکا نیز به سهولت می توان تصویر جغد را در اطراف این ساختمان تشخیص داد.

خرگوش فراماسونری دلار

6- نباید از طراحی های تار عنکبوت مانند زمینه دلار به سادگی گذشت چراکه به طرز ماهرانه ای سمبل ها ونمادهای مورد احترام و تقدیس ماسونها و یهودیان را در آن خواهید یافت . به عنوان نمونه خرگوش     نیم رخ که چشم چپش به سمت بیننده است دقیقا در روبروی تصویر پنهانی جغد برایتان به رنگ سفید مشخص گشته است.

(لوگوی   p   l   a   y   b   o   y  که از نشانه های غیر اخلاقی و سین کاف سیین است نیز از همین نماد گرفته شده است)

شایان ذکر است از دیدگاه سمبولیک برخی حیوانات مانند مار ، جغد ، خرگوش ، ققنوس(پرنده افسانه ای) و بز برای ماسونها و شیطان پرستان مقدس هستند اما از این میان جغد به سبب گردش سیصدو شصت درجه ای گردنش و نیز خرگوش به دلیل اینکه همیشه بیدار است نماد هوشیاری و تسلط گشته اند. که از دیدگاه ماسونها این خصیصه بسیار مهم می نماید و الگوی چشم جهان بین که در باره آن سخن خواهیم راند نیز گواهی بر این مدعاست.

از سوی دیگر نیز اگر دقت فرمایید با فرهنگ سازی جریان فراماسونری از طریق کارتونها ، داستانها و.. خرگوش نماد با هوشی ، جغد و بز نیز نماد حکمت و دانایی گشته اند .

دلار فراماسونری

ب: نمادهی ماسونی در پشت 1 دلاری:

1 - مهر بزرگ امریکا:

قبل از تعطیلی مجلس آمریکا در تاریخ چهارم جولای 1776، کمیته ای انتخاب شده بود تا مهری برای این کشور تهیه نمایند. اعضای کمیته 5 نفر بودند که سه نفر از آنها شامل بنیامین فرانکلین، جان آدامز و توماس جفرسون می شد که پیش نویس بیانیه استقلال آمریکا را تهیه کردند.

ایشان افراد اولین کمیته به حساب می آمدند. قبل از آن که طرح مهر به تصویب نهایی برسد، دو کمیته دیگر و جمعا 14 نفر و به مدت 6 سال بر روی آن کار کردند. طرح نهایی که در تاریخ 13 ژوئن 1782 مورد تصویب مجلس قرار گرفت، توسط چارلز تامپسون با سمت منشی به مجلس ارایه شد. وی در این طرح پیشنهادات مشاوران و هنرمندان هر سه کمیته را لحاظ کرده بود. نکته جالب در این میان تعلق تقریبا تمامی افراد این کمیته ها به تشکیلات فراماسونری بود لذا بررسی به کار گیری نماد های گوناگون ماسونی در مهر رسمی ایالات متحده امریکا که  به سبب تعدد ، باید آنرا مهر ماسونی امریکا دانست. از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

مهر ماسونی دلار فراماسونری

اگر اندکی دقت فرمایید عقاب که نماد پرنده زئوس خدای یونان باستان است در پنجه راست خود شاخه زیتونی شامل 13 برگ و 13 میوه نگه داشته ،  و در پنجه دیگر 13 تیر .

دم عقاب دارای 9 پر است از سویی دیگر هر بال این عقاب 33 پر دارد که قبلا راجع به این اعداد توضیح داده شد.

در منقار عقاب نواری قرار دارد که بر روی آن به زبان لاتین نوشته شده (E PLURIBUS UNUM) که به معنی  "وحدت از کثرت" است (اشاره به ایالات متحده) اما نکته جالب تعداد حروف این جمله  بوده  که شامل13 حرف است .

بر روی سر عقاب 13 ستاره قرار گرفته که در مجموع یک ستاره شش پر(ستاره داوود) را تشکیل میدهد.که نشان از تعلق امریکای 227 سال پیش به یهودیان و مارانوس ها دارد .

 بر سینه عقاب سپری قرار دارد که بر روی آن 13 خط قرمز و سفید (پرچم امریکا) نقش بسته گفتنی است رنگ قرمز و سفید رنگ دو ستون معروف ماسونها یعنی بواز و جاکین بوده است .(5)

 البته در دلار به جهت سیاه سفید بودن، این رنگها مشخص نیست . و دیگر اینکه دلیل مذکور علت و تفکر پشت پرده طراحی پرچم امریکا نیز محسوب   می شود.

در مهر بزرگ صورت عقاب به سمت پنجه ای است که شاخه زیتون(به عبارتی شاخه درخت غار) را نگاه داشته است. صورت عقاب در مهر ریاست جمهوری در جهت مخالف یعنی به طرف پنجه ای بود که تیرها را نگاه می داشت تا این که در سال 1945 "هری ترومن" سی و سومین رییس جمهور امریکا دستور طراحی مجدد آن را به سمت شاخه زیتون صادر کرد.(6)

 در واقع ترومن پس از حمله وحشیانه  اتمی به ژاپن و به شهر هیروشیما و ناکازاکی در نزدیکی مدار 33 درجه زمین !!! و معرفی کشورش  به عنوان ابر قدرت جهان این دستور را داد تا با گرداندن سر عقاب از سمت تیر ها (نماد جنگ)به سمت شاخه زیتون (نماد صلح) چهره کریه و خون خوار امریکا را اندکی تطهیر کند و در لفافه آغاز نظم نوین جهانی را اعلام نماید.شایان ذکر است سال 1945 سال طلاییی ماسونها بود و آنها خود را از پیش برای آن مهیا کرده بودند چراکه اگر سال استقلال امریکا 1776 را از این سال(1945) کسر کنیم عدد حاصل یعنی 169 حاصلضرب 13 در خودش می شود (13*13 =169).

2 - در سمت راست مهر ماسونی دلار و نیز در منتها الیه سمت چپ دلار (داخل بیضی های قرمز) 13 میوه قرار گرفته است .

3- در وسط دلار عبارت (IN GOD WE TRUST) به معنی ما به خدا اعتقاد داریم (داخل بیضی آبی رنگ) نوشته شده است که ممکن است ما را قدری سردر گم  و دچار پارادوکس گرداند ولی در حقیقت این عبارت برای اولین بار در سال 1957  و در اوج  کشمکش های جنگ سرد با شوروی بر روی دلار نقش بست چراکه شوروی عملا کمونیسم و بی دینی را ترویج می نمود و آمریکا برای جلب نظر کشور های مسیحی و عموما دین مدار دست به این اقدام زد.(7)

جالب اینجاست به محض پایان یافتن جنگ سرد طرحی برای حذف این عبارت از پشت دلار به کنگره رفت که به جهت فشار افکار عمومی تصویب نشد و لی ماسونها که در نهان هیچ گونه سنخیتی بین خود و خدا نمی دیدند ، در یک اقدام شیطنت آمیز در ماه مارس سال 2007 با حذف این عبارت ( IN GOD WE TRUST)  از سکه های یک دلاری یادبود جرج واشنگتن ، اندکی از افکار شوم و دین ستیزانه خود را آشکار نمودند که در نهایت مجبور به عذر خواهی از مردم آمریکا شدند .

 سوای تمامی دلایل مذکور چه دلیلی دارد که یک کشور بر روی اسکناس خود عبارت ما به خدا اعتقاد داریم را قرار دهد مگر دیگر کشور ها که چنین کاری نکرده اند به خدا اعتقاد ندارند! در واقع می بایست این اقدام سردمداران امریکایی را نوعی وانمود سازی دانست. شبیه فرد دروغ گویی که تکه کلامش "من از دروغ بدم می آید" است.

4- مهر اعظم ایالات متحده امریکا :

این مهر به شکل کنونی آن در زمان رزولت بر روی دلار قرار گرفت شما می توانید آنرا درسمت چپ دلار مشاهده فرمایید همانگونه که مستحضر هستید تصویر هرمی نامانوس به چشم می خورد که نماد هرم خئوپوس مقبره فرعون و نشان عالی انجمن های فراماسونری است.

این هرم از 13 ردیف سنگ چین تشکیل شده است و در مجموع 72 خشت دارد که اشاره دارد به  72 نیرو یا  نام خدای کابالیستها.(8) که البته کاربرد آن در موارد دیگری نیز دیده شده است مانند تعداد نفر های عضو در حلقه " صاحب دلان"  (9)

بر روی این هرم به لاتین عبارت 13 حرفی  " ANNUIT COEPTIS " به معنی خدا همیشه یاور ماست ، نقش بسته است که به گونه ای دیگر همان عبارت " IN GOD WE TRUST " است .

البته عده ای از زبان شناسان غربی آنرا  "announcing conception"به معنی "آشکار کردن رشد مخفی" معنی نموده اند چراکه conception"" در زبان انگلیسی " لقاح‌ تخم‌ وشروع‌ رشد جنين‌ " معنی می دهد که مفهوما به معنای آشکار کردن فعالیتهای  شبکه مخفی فراماسونری در نظم نوین جهانی است.

در زیر این هرم عبارت " NOVUS ORDO SECLORUM " به زبان لاتین نوشته شده است.

 که به معنای"NEW WORLD ORDER" یعنی "نظم نوین جهانی " یا "حکم جدید برای جهان" است که شما بارها آنرا در سخنرانی های سردمداران امریکا علی الخصوص بوش پدر و پسر و اوباما شنیده اید.(10)

 برخی نیز این عبارت لاتین را "new order of the secular" به معنی "نظم جدید سکولاریسم " معنی نموده اند.

مجموع برگها و میوه های موجود در پشت دلار 72 عدداست که همانگونه که توضیح داده شد نشان از نفوذ کابالیستهای یهودی در امریکاست.

پشت هرم بیابانی لم یزرع قرار دارد و جلوی آن گیاهانی روییده است . منظور از بیابان آشوب در اروپا و جنگ های متوالی است که ماسونهای آمریکا به امید تاسیس حکومت جهانی ِ ماسونی – یهودی خویش.خود را از آن بیرون کشیده و اولین کشور ماسونی جهان را تاسیس نمودند.

شاید برایتان تعجب آور باشد که چرا این هرم شکلی نامانوس داشته و راس آن جدا ودر وسط آن چشمی نورانی قرار دارد. این چشم نماد "RA" از خدایان  مصر باستان است که در پاگانیسم یونانی چشم لوسیفر یا همان چشم شیطان است ، یونانیان آنرا ستاره صبح (11)       می دانستند و همواره آن را به صورت درخشان  ترسیم می نمودند.

با اینکه شاید اندکی از موضوع اصلی فاصله بگیریم ولیکن ذکر حدیثی از امیر المومنین در پاسخ به شخصی که از وی در مورد دجال پرسیده است را مفید میدانم. ایشان در پاسخ به این شخص می فرمایند: عينه اليمنى ممسوحه والأخرى في جبهته تضيء كانها كوكب الصبح (چشم راست ندارد و چشم چپش در وسط پیشانی اش قرار گرفته نور می دهد گویا ستاره صبح است) . (12)

 راستش انسان از این همه شباهت به شگفت می آید چراکه اگر تصویر را زوم کنید از شکل ابرو و گوشه چشم روی هرم متوجه خواهید شد که این چشم ، چشم چپ است و از سوی دیگر نورانی بودن آن و نیز اینکه لوسیفر را  در اسطوره شناسی یونانی ستاره صبح     می دانند انسان را حیرت زده می کند.

چشم لوسیفر بر همه جهان نظارت داشته و هنگامی که نظم نوین جهانی به ثمر برسد (تخرییب مسجد الاقصی و ساخت معبد سلیمان و حکومت علنی ماسونی - یهودی برجهان) قسمت فوقانی هرم به بدنه آن خواهد چسبید. اگر اندکی دقت فرمایید متوجه الگوی استفاده از چشم چپ در این مورد نیز خواهید شد (13)

در واقع گروه فرانکلین میخواستند که مهر منعکس کننده مشیت الهی باشد و در این راستا بلاتکلیفی اسباط  اسرائیلی را به نمایش بگذارد. یعنی تا روزی که دوباره یهودیان به معبد سلیمان باز نگردند این هرم نا تمام خواهد ماند.

در قاعده هرم عبارتی (اعداد) یونانی "MDCCLXXVI" نقش بسته که از نظر ارزش عددی (جمع حروف به صورت ابجد)  همانگونه که در تصویر می بینید برابر با 1776 سال استقلال امریکاست . اما اگر این حروف را بر روی اهرام ثلاثه مصر باستان در نظر بگیرید  جمع قاعده این اهرام همانگونه که در تصویر محاسبه شده است برابر با 666 می شود که عدد  لوسیفر یا همان شیطان است.

البته ماسونها بارها تلاش کردند تا با دلایل واهی این وابستگی شدید خود به کابالای یهود و مصر باستان را مخفی نگه دارند برای نمونه  جوزف کمبل ،اسطوره شناس معروف ، می گوید:

هنگامی که در سطوح پایین هرم قرار دارید،می توانید این سو یا آن سو باشید.اما هنگامی که به راس می رسید همه نقاط به یکدیگر می رسند و اینجاست که چشم خداوند(!!!) گشوده میشود.

عبارت"ANNUIT COEPTIS" عقیده فرانکلین بود که یک نفر به تنهایی نمی تواند کاری انجام دهد اما چند نفر با کمک خدا قادر به انجام هر کاری هستند.(14)

اکنون قضاوت با شما ست آیا این نمادها و نوشته های عجیب این معنا را می دهد؟ آیا برای بیان اینکه به کمک خدا نیاز داریم باید چشم چپی را در حالت جدا و درخشان  بر روی هرم خئوپوس قرار دهیم ؟ !!!! و...

اگر هرم گیزا یا خئوپوس را در درون یک ستاره شش پر(ستاره داوود) قرار دهیم نتیجه شگفت آور خواهد بود به گونه ای که حروفی که در منتهی الیه گوشه های ستاره قرار می گیرند(مطابق تصویر) واژه "MASON" را می سازند.

5- استفاده از تکنیک ORIGAMI :

اریگامی تکنیکی است که در آن با تا زدن و یا برش کاغذ بتوان شکلهای گوناگونی درست کرد. در طراحی دلار به طرز هنرمندانه و ماهرانه ای از این تکنیک بهره برده اند که البته در طراحی اسکناسهای دیگر دلار نیز از آن استفاده شده است.ولی در خود اسکناس 1 دلاری موارد متعددی وجود دارد که برای نمونه یک مورد آن همانگونه که در تصویر مشاهده می فرمایید توضیح داده می شود.

اگر عدد 1 در گوشه دلار را از وسط به صورت عمودی تا بزنید شکل شماره 1 حاصل می گردد با تکرار این شکل به صورت تقارنی شکل شماره دو به دست می آید از به هم چسباندن این دو شکل و پاک کردن فضای اطراف آن در نهایت شکل 4 که سر مار است حاصل می شود . گفتنی است این مورد یکی از موارد استفاده از خطوط تار عنکبوتی زمینه دلار است و طراحان دلار موارد متعدد دیگری را نیز نهان نموده اند.

همان طور که قبلا نیز گفته شد مار حیوان مورد علاقه ماسونها و شیطان پرستان است . تا جایی که آن به عنوان  حیوان خانگی خود استفاده می نمایند. (15)

اما نکته جالب و مهم اینجاست که بعد از این تکنیک اریگامی بر روی سر مار عبارت"OMO" حاصل می شود که بنا به عقیده شیطان پرستان اولین واژه هستی است که شیطان آن را به انسان آموخت. هم اکنون نیز در جلسات ورد خوانی و آیین پرستش "RITUAL" شیطان این واژه مکررا مورد استفاده قرار میگیرد.

 همانگونه که عرض نمودم از تکنیک اریگامی در طراحی دلار های جدید بیشتر استفاده شده است اما با توجه به طولانی شدن این مقاله  از بیان موارد دیگر اجتناب نموده و تنها یکی از شواهد دسیسه فراماسونها در طراحی حادثه یاز ده سپتامبر را بیان می نمایم .

قبلا نیز بیان شد که 9 و 11 از اعداد مقدس ماسونهاست لذا نباید تعجب کرد اگر حادثه برخورد دو هواپیما با برج های دو قلوی تجارت جهانی در روز یازده از ماه نهم اتفاق بیافتاد , و سپس 911 روز بعد از آن ، حادثه بمب گزاری در مادرید به وقوع بپیوندد . طراحان این اتفاقات از سالها پیش و بر مبنای پیشگویی های نوستراداموس کابالیست آن را طراحی نمودند تا به زور هم که شده است پیشگویی اعقاب خود را به تحقق برسانند.

لذا برج های دوقلوی تجارت جهانی که برمبنای الگوی دو ستون معبد سلیمان " بواز "و "جاکین" ساخته شده بود گیت و دروازه ورود ماسونها  به نظم نوین جهانی گشت و به بهانه این دو برج به دو کشور مسلمان حمله شد .

در ساختگی بودن حادثه یازده سپتامبر هیچ شکی نیست و دلایل و مدارک مستدل و مستند غیر قابل کتمانی وجود دارد که تبیین آنها در این مقاله و در این مجال نمی گنجد اما با  توجه به موضوع مورد بحثمان یعنی نشانه های ماسونی دلار، استفاده از تکنیک اریگامی نتایج باور نکردنی را بر ملا می سازد.

اگر مطابق شکل اسکناسهای 5 ،50،20،10 و100 دلاری را مطابق الگو(تقریبا شبیه موشک) تا بزنید نخست (شماره یک) در 5 دلاری دو برج سالم را مشاهده می کنید.

در 10 دلاری (شماره 2) نوک برج ها آتش می گیرد، در 20 دلاری (شماره 3) آتش گسترش بیشتری پیدا کرده و پایین تر آمده  و نهایتا در 50 دلاری (شماره 4) هردو برج فرو می ریزند و در اسکناس صد دلاری (شماره 5) فقط دود حاصل از سوختن آنها ست که دیده    می شود.

آنچه در این جستار بیان گشت صرفا دلایلی کلی از ارتباط  دستگاه بنیانگذاران و حکومت گردانان ایالات متحده  با عقاید الحادی ، کفر آمیز و شیطانی  را بیان می دارد ، صد البته تبیین جزجز فعالیتها و دسیسهای آنها مثنوی صد من خواهد شد و حتی آنچه در باره دلار بیان گشت  اندکی از ماجرا بود. نویسنده تحقیقات بیشتر در این زمینه را به شما خوانندگان عزیز و گرامی محول می گرداند. ان شا الله در آینده به گوشه های دیگری از دسیسه چینی های  این جریان اشاره خواهد گشت.

 

علی اکبر رائفی پور PORSMAN@YAHOO.COM

 پینوشت:

http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp (1)

(2) عدد13برخلاف عموم تمدن ها و ادیان جهان عدد مقدس و خوش یمن یهودیان و ماسونهاست

(3) برادری نوشته استفن نایت/ نشر شباویز/ترجمه فیروزه خلعتبری / بهمن ماه 1368/ صفحه 68

(4) همان / صفحه 69

(5) رنگ های آبی ، سفید ،قرمز و ارغوانی از  رنگهای کابالیستها است.

(6) http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp

(7) http://www.answers.com/topic/in-god-we-trust

(8) www.theallseeingeye.tv/The_American_Dollar.html

(9) رجوع کنید به مقاله عبدلله شهبازی با عنوان " دماوند و فرقه‌های رازآميز "

(10) LIFE IS NOW  (زندگی همینی است که هم اکنون در آن به سر می بری ) یکی از مهمترین شعارهای مشهور در امریکاست اما نکته جالب واژه NOW است که در واقع به صورت اختصاری بیان گر NEW ORDER WORLD  است. لذا باید آنرا اینگونه ترجمه نمود "زندگی نظم نوین جهانی یا سکولاریته است"

(11) واژه لاتين «لوسيفر»، به معني «ستاره صبحگاهي»، نام ديگري است براي ستاره زهره (ونوس). در پاگانيسم رومي، لوسيفر «ژوپيتر» نام داشت و خداي خدايان بود. «ژوپيتر» در يونان باستان «زئوس» ناميده مي‌شد. «زئوس» نيز به معني «نوراني» و «درخشان» است. طبق باور شيطان‌پرستان، سرانجام «لوسيفر» با «ماشييح» (مسيح) به تعامل و مصالحه خواهند رسيد و «مسيح» زمين و زمينيان را در سهم «لوسيفر» قرار خواهد داد. و در عوض آسمان از آن وی و یارانش  خواهد بود !!!

(12) مکیال المکارم.ج1.ص246

(13) رجوع کنید به مقاله ای از نویسنده با عنوان"اسطوره های ماسونی مصر باستان"

http://www.antisemitism.blogfa.com/post-4.aspx

(14) http://www.unique-design.net/library/myth/image.html

(15) ماربه دلایل گوناگونی برای ماسونها و شیطان پرستان مقدس است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:

الف: ابلیس برای آنکه بتواند آدم و حوا را وسوسه کند خود را به شکل مار در آورد ،  به پای طاووس پیچید و داخل بهشت شد.

ب: در اسطوره شناسی مصر باستان مار نماد پادشاهی و استیلا است . و این مار آپپ است که در دنیای زیرین با خدای خورشید می جنگد لذا ماهیتی شیطانی دارد.برای مطلعه بیشتر در این زمینه منبع (13) مراجعه فرمایید.

ج: مار به دلیل پوست اندازی نماد تناسخ در تمدن های کفر آلود است.

د: شیطان پرستان اعتقاد دارند که شیاطین هنگامی که تجسم می یابند بیشتر به شکل مار هستند.در روایات آمده است شخصی نزد حضرت رضا علیه السلام آمد و از ایشان درباره لقب سید الساجدین سوال کرد. حضرت رضا علیه السلام فرمودند: روزی جدم حضرت سجادعلیه السلام مشغول نماز بودند. ناگهان از گوشه ای مار عظیم الجثه ای به سمت حضرت آمد و انگشتان پای ایشان را نیش زد. امام سجاد علیه السلام برافروخته شد و مشخص بود که بسیار متألم شده اند، اما تغییری در اذکار وحالت امام علیه السلام مشاهده نشد. مار بسیار حضرت را آزار داد آنگاه  به حال اولیه خودباز گشت، که همان شیطان بود. کنار حضرت ایستاد و گفت: حقیقتاً که تو سرورعبادت کنندگان هستی.. 


یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 23:40 ::  نويسنده : مدیر وبلاگ

 

 استراتژي ها و آنتی استراتژی های ناکام غرب

 

 

 

شايد در طول تاريخ کمتر اتفاق بيافتد کشوري همچون ايران اينچنين هدف استراتژي هاي گوناگون کشورهاي متخاصم علي الخصوص غرب قرار گيرد.

 

 گويا ايران آزمايشگاهي است که تمام آنچه را در آکادمي هاي علوم سياسي فراگرفته اند و بعضاً برخي استراتژي هاي نو ظهور را براي اولين بار در اين کشور امتحان نموده و به اجرا گذارند.

 

البته اين مسئله نشانگر سردرگمي دشمن در مواجه با ملت بزرگ ايران است که از هر وسيله ممکن براي تضعيف آن بهره مي برد.

اما نکته جالب اينجاست که برخي از اين استراتژي ها و راهبردهایی که غرب علیه نظام اسلامی ایران طراحی می کند، استراتژي‌های پیشین خود را عملا نا کارآمد کرده و به ANTI Strategy عليه خودشان تببدیل می کند.

تغيير مواضع جمهوري اسلامي ايران در سياست خارجه و اتخاذ استراتژي تهاجمي به جاي تدافع و سنگرگيري محض، روابط کشورمان با دنياي غرب را وارد فاز جديدي نمود به نحوي که ما شاهد تغيير شگرف در نوع، شکل و ميزان راهبردهاي مورد استفاده از سوي آنان عليه ايران بوديم.

به عقيده حقير با روي کار آمدن دولت مکتبي نهم، افزايش ناگهاني و غير منتظره قيمت نفت که برخي آنرا پايا و ماندگار تلقي مي کردند، به نوعي عادي سازي شرايط بحراني براي مردم جهان بود، به عبارتي ديگر نخستين پيامد تحريم و يا جنگ با جمهوري اسلامي را مي بايست در افزايش قيمت نفت جستجو کرد. لذا اتاق فکر استکبار جهاني و صهيونيسم (بخوانيد فراماسونري)با افزايش قيمت نفت از طريق تقاضاي کاذب در بازار وبه قول اقتصاد دانان "سفته بازي " سعي در عادي سازي و آزمايش شرايط پيش بيني شده نمود.

در اين صورت هرگونه افزايش قيمت نفت در اثر حمله به ايران نه يک امر تازه بلکه مسئله اي بود که قبلا هم درشرايط غير جنگ (صلح) اتفاق افتاده بود و از فشار افکار عمومي جهاني بر آغاز گران جنگ مي کاست. لذا همانگونه که ديديد برخلاف پيش بيني برخي سياستمداران قيمت نفت دوباره پايين آمده ودر محدوده 60 - 50 دلار ثابت گشت.

در مقابله با دولتي که علاقه ندارد با دشمنانش در زمين خودي بازي کند و سياستي تهاجمي را در پيش گرفته، استفاده از استراتژي "چيکن" از همان ابتدا محکوم به شکست مي نمود.

در اين استراتژي که بيانگر حالتي است که دو راننده سوار بر خودرو با سرعت به سمت هم مي آيند(شاخ به شاخ) و هيچ کدام حاضر نيست کنار برود، پيروز قطعي "چيکن" در مقابل غرب مردم ايران بودند. چراکه بدون توجه به هشدار هاي آمريکا مبني بر ارجاع پرونده هسته اي به شوراي امنيت ، ايران همچنان به ادامه فعاليت هاي هستي اي صلح آميزش اصرار و ابرام نمود و هرگونه ناديده گرفتن حقوق کشورش را با افزايش عمق و گستره فعاليتهاي هسته اي پاسخ داد به قولي راننده اي که بالاخره کوتاه آمد و مسيرش را تغيير داد امريکاييها بودند نه ايران.

اما مسئله مهم و شايان ذکري که نبايد از نظر دور داشت ترکيب لغوي جديدي بود که از سوي رييس جمهور محترم مورد استفاده قرار گرفت وآن"قطار هسته اي ايران " بود که معاني و پيامهاي مهمي براي دشمنان اين مرز و بوم داشت.

نخست اينکه:

کشوري که با ايران "چيکن" ميکند نه در مقابل يک خودرو که در مقابل يک قطار در حال حرکت است و منطقي ترين حالت برخورد اتوموبيل با قطار نابودي اتوموبيل است.

دوم اينکه:

قطار بر روي ريل حرکت ميکند و هرگز قادر نيست مسيرش را تغيير دهد لذا هر کس که مي خواهد با اين قطار "چيکن"کند اگر مي خواهد زنده بماند لا جرم مجبور به تغيير مسير بوده چراکه اقتضاي قطار حرکت بر روي ريل است.

 سوم :

 اشاره به قطاري که فقط در مسير ريل حرکت مي کند . به نحوي قانون مندي و حرکت در چهار چوب را در ذهن متبادر مي سازد که به شيوه اي زيرکانه مفهوم صلح آميز بودن و قانو مند بودن فعاليت هاي هسته اي ايران را در خود نهفته دارد.

چهارم:

 آنچه ما از قطار در ذهن خود داريم لکوموتيوي است که زنجيره اي از واگن ها را در پشت سر خود دارد و اين مجموعه در کل ، قطار نام مي گيرد .

در واقع دولت ايران با اين نام گذاري به حمايت و پشتيباني قاطع مردم از موضع هسته اي و نيز بومي شدن و دنباله دار شدن دانش هسته اي در کشورمان اشاره دارد.

همانطور که ديديم مذاکره با غربي ها در دوره اصلاحات در مورد پزيرش 15 عدد سانتري فيوژ نتيجه اي نداد در حالي که ايران اکنون رقم 7000 سانتري فيوژ خود را قطعي نموده و غربي ها هم آن را پذيرفته اند و بسته حاوي پيام " freeze – freeze " که از سوي آنان پيشنهاد شد گواه بر اين مدعاست . که به معني پذيرش اين مقدار رشد هسته اي ايران و چشم پوشي از تحريم هاي بيشتر ايران به شرط توقف فعاليت هاي هسته اي مان تا همين اندازه که دست يافته ايم است. بررسي استرا تژي هايي که در دوره هاي مختلف عليه ايران به کار گيري شد .نشان از عزت و اقتدار ملي در دوره کنوني است.

 استراتژي هاي موسوم به لکه جوهر، ماشه،چماق و هويج ،پليس خوب و پليس بد و... که همگي در دولت هاي پيشين عليه کشورمان مورد استفاده قرار مي گرفت نشان از اين مسئله داشت، که غرب ايران را در حد قد و قواره خود احساس نمي کند و همواره در حال ترساندن و باج گيري از ايران است. در حالي که نوع راهبرد هايي که اکنون مورد استفاده قرار مي دهند نظير چيکن،اسنک، هويج مسموم و... نشان از عزت و اقتدار ملي ايران دارد.

امريکا که بنا بر راهبرد "لکه جوهر" در حال گسترش حظور فيزيکي و نظامي خود در سرتا سر نقاط حساس و استراتژيک جهان بود ناگهان با افزايش برد ونفوذ ايران در برخي کشورهاي جهان حتي حياط خلوت خود(آمريکاي لاتين) مواجه شد لذا مجبور به حضور در تمامي نقاطي شد که از آن پس ايران در آنجا حضور فيزيکي و معنوي دارد ، اين امر آمريکا را با خطر پراکندگي بيش از حد نيروها و به عبارتي "گسترش بيش از حد" مواجه نمود.

 اگر تا ديروز امريکا فقط در کوبا مشکل داشت امروز بايد بخش عمدهاي از توان خود را صرف ونزوئلا، نيکاراگوئه ، اکوادور و ...نمايد. در واقع استراتژي لکه جوهر به مرور زمان به تيغ دو دمي بدل گشته که خود امريکا را هم تهديد ميکند ، يکي از دلايل عمده خارج کردن نيروها از عراق و انتقال آنها به افغانستان فرار از همين اين تنگنا است.

استراتژي "اسنک" و "درياي طوفاني"، که هم اکنون از سوي امريکا عليه ايران وبرخي کشورهاي ديگر نظير چين در حال اجراست نيز محکوم به شکست است. snake Strategy (استراتژي مار) که به معني ايجاد شرايط سخت محيطي براي مهار خطر است ، به اين موضوع اشاره دارد که در زير در يايي ها ، هواپيماها و کشتي هايي که خزندگان خطرناک همچون مار را حمل مي کنند در صورت فرار يکي از آنها ،دماي هواي داخل کابين را تا چند درجه زير صفر پايين آوده لذا اين خزندگان به دليل خونسرد بودن منجمد مي شوند.

در اين هنگام گروههاي جستجو آنهارا همچون تکه هاي چوبي به سادگي برداشته و خطر رفع ميگردد. همانگونه که مستحضر هستيد استفاده از اين راهبرد هزينه بر مي باشد و ممکن است براي خود سرنشينان نيز مشکلات زيادي به وجود آورده وحتي منجر به مرگ شود(تحمل دمايي که در آن دشمن حذف شود).

کاربرد اين استراتژي به اين معناست که دشمن براي حذف و ضربه زدن به ما حاضر است هر هزينه اي حتي آسيب ديدن خود را نيز تحمل کند که نشان از قدرت و اقتدار ما و از طرفي ديگر ناچاري دشمن در مقابله با ما است. استراتژي "در ياي طوفاني" نيز تقريبا به همين معناست .

در اين استراتژي دنيا به در ياي طوفاني تشبيه مي شود. که کشتي ها و قايق هاي بزرگ وکوچک بسياري در آن شناورند .

واضح است که احتمال آسيب ديدن و غرق شدن کشتي ها و قايق هاي کوچک در اين در ياي متلاطم بيشتر از کشتي هاي بزرگ است.

به عبارتي ديگر در شرايط بحران اقتصادي کنوني (درياي طوفاني) که بنا به نظر حقير اين شرايط کاملا عمدي به منظور کنترل برخي کشورهاي در حال قدرت گرفتن طراحي شده، احتمال ضربه خوردن اقتصادهاي ضعيف(قايقهاي کوچک) خيلي بيشتر از کشورهايي با اقتصاد قوي(کشتي هاي بزرگ) است.

اما آنچه در اين ميان مغفول ماندو امريکاييها آنرا در نظر نگرفتند و به آنتي استراتژي(ضد راهبرد) عليه خودشان بدل گشت، تحريم اقتصادي جمهوري اسلامي ايران بود. در واقع امريکاييها با تحريم اقتصادي ايران و کشيدن ديواري به دور آن ، ارتباط نظام اقتصادي و بانکي ما را با دنياي خارج قطع نمودند که نتيجتا ايران جزو معدود کشورهايي بود که کمترين تاثير را از اوضاع نابسامان اقتصادي جهان پذيرفت .

اگر بخواهيم به زبان استراتژي ها سخن بگوييم اينگونه مي شود که امريکاييها قبل ازايجاد طوفان خودشان قايق موسوم به ايران را دردور ترين منطقه ممکن از مرکز طوفان قرار دادند. و آسيبي که اين قايق ديد بسيار کمتر از کشتي ها بزرگ (خود آمريکا و غرب) بود. ودر بياني ديگر قبل از اينکه دماي داخل کابين را بيش از حد پايين بياورند خودشان ايران را در مقابل سرما ايزوله کردند.

البته اين مسئله فقط شامل ايران نمي شود بلکه هدف از طراحي اين استراتژي جلوگيري از قدرت اقتصادي روزافزون کشور هايي نظير چين ، برزيل و... نيز بود.

 در مورد چين که اقتصادش شديدا به دلار هاي امريکايي وابسته است در دوران رکود اقتصادي که کسي علاقه به خرج کردن پول و واردات ندارد اقتصاد صادراتي چين به شدت آسيب پذير مي نمايد .اما اين احتمال مي رود که چيني ها براي مقابله با اين مسئله اقدام به DAMPING نمايند (فروش کالا با قيمتي کمتر از قيمت تمام شده براي توليد کننده ويا به عبارتي پرداختن سوبسيد به خريدار! ) که در اين صورت بايد ببينيم کدام يک از اين دو کشور(آمريکا و چين) زودتر از پاي در مي آيد.

البته چيني ها به اين راهبرد اکتفا نکرده و آنرا آخرين برگ برنده و کاري که مي توانند انجام دهند مي دانند چراکه اين روش اقتصادي نبوده و سود را روانه جيبهاي مشتريان مي کند. بلکه قطعا به دنبال بازار هاي ديگر خواهند گشت که نمونه آن عقد قرار داد تجارت آزاد هند با" آسه آن" بود چراکه بازار نزديک به يک ميليارد نفري هند در اختيار چين قرار داد.

 البته دولتمردان ما نبايد فراموش کنند که يکي از همين بازار هاي هدف که به شدت مورد نظر چيني هاست کشورمان ايران است . وچين به لحاظ دست و پنجه نرم کردن با آمريکا و اروپا و رهايي از دام گسترانيده آنها حتي ممکن است براي گسترش نفوذ اقتصادي خود در ايران گرو کشي سياسي نيز بکند.

به هر حال از دعواي چين و امريکا که بگذريم شرايط کنوني رکود اقتصادي در دنيا بهترين زمان براي اجراي طرح هاي اقتصادي انبساطي(تورمي) نظير طرح تحول اقتصادي در ايران است ، چراکه به نظر بنده رکود اقتصادي خارجي تا حد چشمگيري نتايج طرح هاي تورمي داخلي را خنثي خواهد نمود.

 در واقع عدو شود سبب خير گر خدا خواهد . واين پاسخ خداوند به مردمي است که راه صبر و استقامت را پيش گرفته اند.

یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 23:39 ::  نويسنده : مدیر وبلاگ

 

 اسطوره های ماسونی در مصر باستان

 

 

با توجه به تاثیر پذیری فوقالعاده جریان فراماسونری از اسطوره های مصر باستان برآن شدم تا مطالبی  را در زمینه سیر تحول این اسطوره ها و تفکرات محاط و محیط حاصل از آن بر این جریان تهیه نمایم. اهمیت این مطلب تا جایی است که هم اکنون به عنوان مثال  فراماسون ها ایزیس(ایسیس) را مادر معنوی خود می دانند و برای نمونه حتی در جریان ساخت مجسمه آزادی توسط فردریک آگوسته بارتولدی فراماسون ، بعد ها توسط خود ماسونها فاش می شود که این مجسمه که در ظاهر تندیس تائییس (معشوقه اسکندر مقدونی است) است با توجه به چهره مادر بیوه بارتلدی و به عبارتی بهتر مادر تمامی ماسونها  (ایسیس) ساخته شده است که البته نمادهای ماسونی فراوان دیگری نیز در آن به چشم می خورد که در مقاله ای دیگر مفصلا به آن خواهم پرداخت. و یااینکه نماد چشم جهان بین که از سمبلهای اصلی فراماسونری است و هم اکنون شما آنرا بر فراز هرم 13 طبقه بر روی یک دلاری آمریکا می بینید همان چشم خدای خورشید مصریان "را" است.

 جا دارد از  "آریارمنا ا. پریان" تشکر ویژه نمایم چراکه در تهییه مطالب تاریخی جستاری که پیش رو دارید از نوشته های ایشان بهره جسته ام. از دانش دوستان عزیز خواهشمندم که ریز بینانه تر به این مقاله بنگرند تا برایشان نیک روشن شود که چه گونه تفکرات بسیار بسیار ابتدایی و خرافی مردمانی قدیمی هم اکنون قالب اصلی فکری فراماسونری و صهیونیزم می شود ، و چگونه یهودی بیابانگرد و مسحور تمدن مصر باستان این اندیشه های اساطیری را سالها و سالها با خود حفظ می کند وفراماسونری که میراث و چکیده اندیشه کابالا و یهود است امروز سردمدار نظام فکری فرهنگی و حتی دینی جهان می شود. (با تشکر علی اکبر رائفی پور).

با وجود اینکه برخی خاستگاه "را  و یا رع"خدای خورشید  را شهر لونو در مصر می دانند ولی در واقع تنها مردم شهر لونو نبودند که به خدای خورشید خود"را"(RA) می بالیدند. زیرا در همان روزگاران مردم شهری دیگر بنام «خمنو» (Khemenu) می گفتند که اندیشه خدای خورشید (را) از آنجا آغاز شده و پیش تر این اندیشه به شهر لونو رفته است. زیرا در لونو سرور خدایان آن شهر نخست «آتوم» (Atum) بود نه را ،  و پسان تر بود که اندیشه «را» با او درآمیخت و او را «آتوم- را» (Atum-Ra) خواندند. به دیگر سخن منطقه های گوناگون مصر که به آنها «نوم» (num) می گفتند، هریک دارای داستانهای اسطوره ای ویژه برای خود بوده و هریک از آنها دارای گروه یا خانواده ای از خدایان بود . که البته به مرور زمان در هم آمیخته می شوند و خدایانی بعضا ترکیبی به وجود می آیند و جالب تر اینکه حتی در مواردی مانند حمله هیکسوسهای آسیایی به مصر ، برخی خدایان کاملا ماهیت خود را از دست داده و دچار استحاله می گردند برای نمونه می توان به ست اشاره نمود که در ابتدا خدایی محبوب بود ولی بعدها سمبل شیطان و حتی نماد ضد ایسیس و هروس خدایان محبوب مصریان گشت. به هر روی شهر لونوپایتخت آیین های گروهی از خدایان بود که به آنها «گروه خدایان 9 گانه» (Ennead) می گفتند و سرور آنها همان آتوم بود. خمنو جایگاه «گروه خدایان 8 گانه» (Ogdoad) بود و سرور آنها «توت» (Thoth) خدای ماه نام داشت. در این شهر بود که داستان پیدایش «را» پدیدار شد اما این داستان پسان تر به لونو برده شد. در «الفانتین» گروهی سه تایی را می پرستیدند که سرور آنها «خنوم» (Khnum) خدای برآمدن و سرریزی آب بود و او را چون انسانی با سر قوچ نمایش می دادند. سرور خدایان شهر «تب» یا تبس (Thebes) «آمون» (Amun) خدای هوا و دم زندگی بود و سرور خدایان شهر «ممفیس» (Memphis) «پتاه» (Ptah).

پس می توان گفت که هر ناحیه ای در سرزمین مصر دارای باورها و خدایان ویژه خود بود.

اما در میان این شهرها و گروه خدایان، پسان تر آیین های خورشید در شهر لونو و آیین پرستش زمین در ممفیس از ناموری ویژه ای برخوردار گشتند. در شهر ممفیس بود که پتاه با «تانن» (Tanen) خدای زمین آن شهر درآمیخت و از آن پس آنرا «پتاه-تانن» Ptah-Tanen می خواندند. باور بر این بود که او آفریننده جهان بوده و سروری است که سرش در آسمان و پاهایش تا جهان زیرین (Duat) کشیده شده است. می گفتند او نخست بر تختی نشست و دو سرزمین (مصر بالا و مصر پایین) را آفرید. پس باور کردند که او بر کوه آسمانی بزرگی که از آبهای نخستین (نو) برآمده، نشسته است. پرستشگاه این خدای مصری در شهر ممفیس «هوت کاپتاه» (ساختمان روان پتاه) نام داشت و این نام همان است که یونانیان آنرا برداشته به سرزمین مصر گفتند و همان است که امروزه Egypt خوانده می شود.

چنین به نظر می رسد که باور شرکی خورشید پرستی نخست درمیان خانواده پادشاهی و درباریان پذیرفته شد. شاهزاده ای را که در آینده پادشاه می شد «پسر را» می خواندند که این نام از روزگار پادشاهی میانه    (2375-1800 پ.م) به خود پادشاه گفته می شد. پس فرعون فرزند خورشید در سرزمین مصر خوانده می شد.

گذشت روزگار نشان داد که مصریان به پرستش خورشید و نگاه به "را" گرایش داشته و آنرا از دیگر خدایان شرکی برتر می دانند. بزرگترین انگیزه برای گرایش به خورشید روشنایی بخش بودن شگفت انگیز آن و دلیل دیگر گردش پیاپی آن در آسمان بود. می پنداشتند نیرویی آسمانی است که خورشید را در آسمان می راند و اینکه خورشید هر بامدادان از شرق برآمده و در غرب فرونشسته و هیچگاه باز نمی ایستد، برای آنها سخت شگفت آور بود.اینکه چگونه خورشید در غرب غروب می کرد و صبح دیگر در شرق بر می آمد برایشان شگفت بود ، چه کسی بود که خورشید را دوباره به مشرق باز می گرداند ؟ مسیر بازگشت از کجا بود؟ چرا اصلا می بایست همیشه این مسیر تکرار می شد؟ چرا خورشید همیشه در آسمان نمی ماند؟ چرا روزها کوتاه و بلند می شد؟ اینها و  دهها سوال دیگر زمینه بوجود آمدن داستان ها و در پس آن اسطوره هایی شد که تا امروز گریبانگیر آن خرافات محض هستیم . به هر روی  پنداشتند خورشید نیرویی زنده و اندیشمند است و کسانی در آسمان آنرا می گردانند. پس آرام آرام چون بسیاری از مردمانی که برای دسترسی به آب  در کنار رودخانه ها یا کرانه دریاها می زیستند(جایی که اکثر تمدن های بزرگ شکل گرفته است)، پنداشتند که خورشید در قایقی نشسته و کسانی همراه او هستند که آن قایق را در آسمان می گردانند.

این قایق خورشیدی هر بامداد از شرق برمی خاست و شامگاهان در غرب فرو می رفت. پس درباره این گردش پیاپی چنین پنداشتند که شبانگاهان خورشید در قایق خود از غرب به شرق در جهان زیرین (Duat) به پیش می رود و بامدادان دوباره برمی آید.  وچون دیرینگی خورشید را  باور داشتند و از پدران خود شنیده بودند که قرن هاست که این مسیر طی می شود  ناخودآگاه قایق خورشید را «قایق میلیونها سال» نام نهادند.

«درود بر تو! ای تو که در قایقت جای داری، تو می گردی! تو می گردی! تو روشنایی را به جلو پخش می کنی، تو روشنایی را به جلو پخش می کنی! تو فرمان شادی را برای هزاران هزار مردم به مردمی که تو را دوست دارند می دهی...» (بخشی از کتاب مردگان)

«درود بر شما ای سروران که قایق سرور «میلیونها سال» را می کشید! (اشاره به خدایانی که در قایق همراه "را" بودند)که آنرا بر فراز آسمان جهان زیرین (Duat) می آورید که آنرا بر فراز «ننت» (Nent) که روانهای با (Ba) را برای تنها آمدن و ارواح آنها می سازد، گردش می دهید که با دستهایش پایه سکان را گرفته است و آنرا به راه مستقیم پیش می برد که پاروهای شما را سخت در دست گرفته است. شما دشمنان را می کشید. پس قایق شادی خواهد کرد و خدای بزرگ در راهش با آشتی و آرامش می گذرد.» (بخشی از کتاب مردگان)

پس را سرور خورشید در قایق میلیونها سال تنها نبود و سرورانی گرداگرد او در قایق بودند. همچنانکه فرعون دارای دربار، همراهان، اندرزگویان و... بود و مصریان «را» را سرور خدایان شرکی خود می دانستند. پس چنین اندیشیدند که" را " در قایق خورشید چون فرعون بر تخت نشسته و خدایانی دیگر چون درباریان گرداگرد او هستند. از میان این همراهان در قایق خورشیدی، «توت» (Thot) خدای ماه از دیگران برجسته تر بود که ویژگی او بسیار مرموز است. نقش او در این قایق، کردارهایش و سخنانی که در اسطوره های مصری از زبان او گفته شده و نیز نیایش های بسیار به او نشان می دهد که مصریان در روزگاران بسیار دور و پیش از نگاه به خورشید، به راستی او را می پرستیدند. توت سرور خدایان شهر «خمنو» (Khemennu) بود و از آنجا که پسان تر یونانیان او را با «هرمس» (Hermes) خدای خردمندی خود یکسان پنداشتند.

لذا نام این شهر(خمنو) را در نوشته های خود به «هرموپولیس»(Hermopolis) یا شهر هرمس برگرداندند.

شگفت انگیز است که یکی از نامهای فرعون «سرور خمنو» بودکه به گونه ای برتری آشکار ماه را در روزگاری دیرین نشان می دهد. پسان تر با برآمدن آیین های خورشید بسیاری از ویژگیهای ماه به خورشید جابجا گشت و ماه (توت)را نخستین همراه و اندرزگوی او دانستند. او قلب و زبان «را» و ابزار سخنوری او بود. در اسطوره های مصری نقش او در ماجراهای پرآوازه مانند نبرد هوروس و ست و نبردهای کیهانی نیکی و بدی بسیار بنیادین و سرنوشت ساز است. پس او را چون اندرزگویی خردمند و داوری دانستند که فرمان سرنوشت ساز را در دادگاه می گفت. از این روست که مصریان باور داشتند پس از مرگ توت است که در دادگاه «دوات»(دنیای زیرین یا دنیای مردگان) درباره روانهای مردگان داوری نموده و آنها را نیکبخت یا بدبخت می کند.

چنین ویژگیهایی بود که او را نماد خردمندی مصریان ساخت. می گفتند او سرچشمه خرد و دانش است. چون خردمندی و دانشورزی نزد آنها نیز بسیار ارزشمند بود، پس باور داشتند دانشهای گوناگون چون ریاضیات، پزشکی و... از او سرچشمه گرفته است و پسان تر گفتند که گردش یکنواخت ستارگان در آسمان، دانش پادشاهی و فرمانروایی، روش خواندن و نوشتن و ... همه از اوست. «ماه نو» نشان نمایش اندازه گیری زمان بود و او را بنیانگذار گاهشمار ماهی (تقویم قمری) خواندند که نشان می دهد گاهشماری دیرین مصریان ماهی بوده است نه خورشیدی!

 

از آنجا که توت در پیوند با ماه بود و پرنده لک لک سرزمین مصر بسیار دیده می شد، منقار بلند و خمیده این پرنده را نمادی از ماه نو پنداشته در هنر پیکره نگاری توت را چون مردی با سر لک لک نمایش دادند. گاهی نیز او را چون میمون مصری نمایش می دادند. زیرا این میمونها در شبانگاهان و با دیدن ماه آواهایی شگفت انگیز از خود در می آوردند و مصریان میان ماه و این جانور پیوندی می دیدند.

(توضیح عکس: "توت" خدای ماه. به سر لکلک و منقار خمیده آن توجه کنید. اینکه اغلب توت در حال کنده کاری مشاهده     می شود به دلیل این است که اورا خدای زبان نیز می دانستند)

به قایق خورشید باز گردیم. همچنانکه توت با خردمندی و دانش خود در کنار «را» بود، «مات» (Maat) نیز که یک ایزد بانو بود، همراه «را» بود. مصریان باور داشتند که مات ایزد بانوی «سامان» و نظم بوده و پاسدار «راستی»، سامان، داد و سرشت نیک است. اوست که گردش ستارگان و دگرگونی فصلهای سال را در دست دارد و نگاه دارنده کردار مردم و نیز خدایان است. پس می گفتند که اگر مات نبود جهان به آشفتگی کشیده شده و اوست که هم اکنون از آشفتگی گیتی جلوگیری می کند به عبارتی بهتر او خدای نظم و قانون بود.

از آنجا که خردمندی(توت) و سامان (مات)دو بازوی اندیشمندی، سیاست و فرمانروایی است چنین پنداشتند که مات(زن) همسر توت(مرد) بوده و هردو در دوسوی «را» در قایق خورشید ایستاده اند و این قایق را در گردش آسمانی خود راهبری می کنند. پس چنان شد که فرعون را که پاسدار قانون و داد در سرزمین مصر بود، «دوستار مات» خوانده و قانون او را بنام پیروی از مات بکار می بردند.

اندیشه راستی و داد با کردار و رفتار مردمان در پیوند بود، پس مات که پاسدار راستی و داد جهانی است، کردارهای مردمان را در دید خود داشته و اوست که نشانگر سنجش ارزش راستی و درستی کردار مردمان در دادگاه جهان زیرین و پس از مرگ است. پس قلبهای مردگان در برابر «پر» مات (که نماد او بود) سنجیده شده و چنانچه سنگینی قلبها هم ارزش با سنگینی این پر بود روان مردگان از تاریکی و شوم بختی جهان زیرین رهایی می یافت و به روشنایی خورشید که رستگاری و خوشبختی بود می پیوست(قلبی که هم وزن پر ، و سبک بود). مات در هنر پیکره نگاری مصری چون زنی که بالهایش گشوده شده و گاهی پر شتر مرغ برسرش دیده می شود نمایش داده می شد.

مات

(توضیح عکس: مات خدای نظم و سامان با بالهایی گشوده)

پس قایق خورشید بود که فرمانروایی آسمانی را در دست داشته و دایره زرین خورشید در آن جای دارد. دستاورد اندیشه قایق خورشیدی، پیوند آن با فرمانروایی فرعون در مصر بود(حکم رانی). دستاوردی دیگر گسترش پیوندی ژرف درباره این قایق خورشیدی در باورهای دینی مصریان باستان بود(دین مداری). اندیشه رهایی از تاریکی جهان زیرین (تاریکی) و پیوستن به روشنایی بی پایان خورشید و رستگاری همیشگی، امید هر مصری بود. همچنانکه بالاتر نوشتیم توت و مات که همراهان خورشید در قایق بودند، در آشکار ساختن سرنوشت روان مردگان دست داشتند. چنین شد مصریان که خوشبختی و رستگاری را در رسیدن به دشت خورشیدی «آالو» (Aalu) در شرق آسمان می دانستند، جهان زیرین را جایگاه تاریکی دانسته و آرام آرام اندیشه رویارویی و جنگ  روشنایی و تاریکی را پرورش دادند.

پس چنین پنداشتند که جانوران خزنده و ترسناک که در مصر به فراوانی دیده می شد، نماد تاریکی و پلیدی هستند و ریشه آنها در جهان زیرین است. مصریان در این باره داستانها و اسطوره های فراوانی درباره خوشبختی روانها و رسیدن به خورشید یا بدبخت شدن آنها با ماندن در جهان تاریکی نوشتند.

 

از آنجا که خورشید هرشب جهان را با گذر از جهان زیرین دور می زد و جهان زیرین جایگاه تاریکی و بدبختی بود، پس قایق خورشید می بایست با این بدبختی ها و پلیدی ها روبرو شده و سرنشینان آن با آنها به نبرد بپردازند. چنین بود که اندیشه نبرد پی در پی روشنایی و تاریکی به آرامی پرورده شده و داستانهای فراوانی درباره آن ساخته شد که نامدارترین آنها در «کتاب دروازه ها» نگاشته شده است. می گفتند که قایق خورشیدی در گذر از جهان زیرین با سوسمارها، مارهای بزرگ، شیرهای درنده و حتی خرسها روبرو شده و

 

همراهان خورشید هریک می بایست به این جانوران پلید بجنگند.

تئوسوفی  شیطان پرستی

(توضیح عکس:نشان تئوسوفی که از نماد های فراماسونری،بهائیت و شیطان پرستی است)

در اینجا ذکر نکته ای را ضروری می دانم و آن اینکه خوانندگان این جستار مستحضر هستند که ماری که دم خود را گاز گرفته(تصویر بالا) و دایره ای تشکیل داده است از نماد های اصلی فراماسونری، خصوصا بهایت و شیطان پرستی است و ریشه در همین اندیشه دارد که در ادامه مفصلا در باره آن سخن خواهم راند.(در باره بهائیت باید اشاره نمود که خیل کثیری از گروندگان به آیین بهائیت یهودیانی بودند که به علت مسئله anti Semitism  که در مقاله یهود ستیزی مفصلا در باره آن توضیح دادم به این آیین جدید گرویدند و توطئه ای بزرگ را علیه دین اسلام و میهن عزیزمان ایران پی ریزی نمودند) .

 

به قایق "را" باز گردیم .  مردمان کهن مصری ( پدران تفکرات فراماسونری) می پنداشته که قایق خورشیدی در هریک از 12 بخش جهان زیرین با ماجراهایی ترسناک روبرو می شود و سرنشینان این قایق هستندکه از «را» پاسداری کرده جان او را پاس می دارند. چنین اسطوره های خورشیدی که در مصر باستان برای این قایق نگاشته شد آدمی را به یاد اسطوره های مردمان دیگر چون «هفت خوان» رستم ایرانی یا «سفر هرکول» در داستانهای یونانی می اندازد که این داستانها نیز به احتمال بسیار ریشه در باورهای خورشیدی مردمان خود داشت. در کل خورشید چه برای کشاورزان و چه دامداران مظهر برکت محسوب می شد و نبود آن شب را که سراسر تاریکی و ظلمت بود به دنبال داشت در این مرحله ماه تنها امید مردمان در شبهای ظلمت بار بود و این نیز فلسفه زایش خدایی به نام خداوندگار ماه در تمدنهای گوناگون گشت .                    

اوج نبرد قایق خورشیدی، نبرد با ماری سهمگین و سترگ بنام «آپپ» (Apep) بود که می پندارند داستانش در روزگار پادشاهی نوین مصر (1580-1100 پ.م) نگاشته شده است. ریشه یابی نام آپپ هنوز جای گفتگوی فراوان دارد و بسیاری از مصرشناسان گفته اند که از واژه مصری pp (خزیدن) برگرفته شده است. برخی اسطوره ها می گویند آپپ ماری بوده که درازایش بیش از 16 یارد بوده(بیش از 14 متر، هر یارد معادل 0.9144 متراست) و سرش از سنگ چخماق ساخته شده است. این داستان خواننده را به یاد اسطوره هوشنگ پادشاه ایران می اندازد که چون می خواست ماری بزرگ و سیاه را با سنگی بزرگ بزند، سنگ به سنگی دیگر خورد و از برخورد این سنگها درخششی پدیدار شد که آتش از آن برخاست.شایان  ذکر است همانطور که در مقاله" یهود و نقش آن در انیمیشن " در باره نقش فرهنگ سازی یهود از طریق رسانه وخصوصا انیمیشن ها و کارتونهای کودکان توضیح دادم ، یاد آوری میکنم که به عنوان مثال در انیمیشن مگ مگ و دوستان شما دقیقا نام PP را بر روی جانور خزنده این انیمیشن می بینید.

بی شک تاثیرات متقابل ایران خصوصاً عهد هخامنشی و یهود بر کسی پوشیده نیست و اهمیت مطلب تا آن حد است که جستاری جدا گانه را می طلبد، به هر حال مصریان آپپ را خدای تاریکی و آشفتگی کیهانی و نماد بدی دانسته و او را دشمن روشنایی، نیکی، خردمندی (توت) و سامان (مات) می دانستند. پس او سرور دشمنان "را" خدای خورشید بود. او را مانند جانوری ترسناک مانند مار بزرگ، سوسمار و در سالهای واپسین چون اژدهایی سهمگین پنداشته و  او را گاهاً «ماری از نیل» و «سوسمار بدی» می نامیدند.

«درود بر تو ای "را"، تو که با تابندگی پرتوهای خود درخشان هستی، هنگامیکه تاریکی در چشمان آپپ است.

درود بر تو ای را، نیکی از آن توست هنگامیکه آپپ در بدی خود فرو رفته است.» (از نوشته های پرستشگاه ادفو)

ریشه باور مصریان به آپپ به هزاره پنجم پ.م می رسد. در نگاره هایی که از آن روزگار برجای مانده است، ماری در حال یورش به یک قایق (که می تواند قایق خورشیدی باشد) دیده می شود. در نوشته های دیرین مصری نیز چون «نوشته های اهرام» و «نوشته های تابوت» و ... از دشمن «را» بنام آپپ نام برده شده است. مصریان می پنداشتند آوایش بسیار بلند و ترسناک است و گاهی او به آسمان روز نیز رخنه می کند. هنگامیکه آذرخشها در آسمان ابری پدیدار می شوند،‌ چنین می پنداشتند که آپپ به جهان بالا یورش برده در نبرد با خورشید است. هنگام خوشید گرفتگی می گفتند آپپ به پیروزی دست یافته و پس از پایان خورشید گرفتگی باور می کردند خورشید دوباره بر او چیره شده است. کاهنان هنگام آذرخش آسمان و نیز خورشید گرفتگی تلاش می کردند طلسم های جادویی بکار برده و مردم باهم فریاد می زدند تا او را از آسمان روز برانند.

آپپ هنگام گذشتن قایق خورشیدی از جهان زیرین در بخش هفتم آسمان(این آسمان 12 قسمت داشته است) برخاسته تا این قایق را خرد کرده و در دهان خود فروبرد. در این نبرد آپپ چون ماری سهمگین برای فروخوردن «را» به دور او می پیچد اما همراهان «را» در برابرش برخاسته با خنجر به او می زنند تا سرانجام بر او چیره شوند.(خوب دقت کنید هنگامیکه ماری به دور خورشید که گرد است بپیچد گویا با بدن خود دایره ای تشکیل داده است بعد ها با حذف خورشید از میان این دایره ، نماد ماری که دایره ای را با بدن خود تشکیل داده بود سمبل فراماسونری،بهائیت و شیطان پرستی نوین شد).

قایق میلیونها سال

(توضیح عکس: قایق میلیونها سال که در این نگاره "را" در وسط  و نیزه به دست و "توت خدای ماه" به شکل لکلکی در جلو قایق نشان داده شده است. البته در این تصویر اثری از "مات" و یا "ست" و دیگر خدایان مشهور دیده نمی شود،البته مشاهده می فرمایید که قایق میلیونهاسال همراهان دیگری در انتهای قایق دارد).

 ایزیس(ایسیس خدای محبوب و مادر معنوی ماسونها) نیز که یکی از همراهان قایق خورشیدی است جادویی دیگر بکار بسته یورش آپپ را بی اثر می سازد. سرانجام این ستیز، پیروزی خورشید بر مار آپپ بوده و خورشید به راه خود در جهان زیرین ادامه می دهد و از مشرق دوباره طلوع می کند.

نبرد با آپپ نامدارترین بخش گردش خورشید در زیرزمین است. هریک از بخشهای دوازده گانه خود داستانی برای خود دارد. نبرد با خدای سوسمار (Sokar) ، «سبااو» (Sebau)، ماری که پیوسته آتش از دهانش بیرون می زند، مارهای آبی خشمگین و ... که هرکدام در بخشهای گوناگون دوازده گانه بوده و به قایق خورشیدی یورش می برند.

«ای تو ] را[ ، با من در آشتی باش، بگذار به زیباییت خیره شوم، بگذار بر فراز زمین گردش کنم. بگذار نادانان را از میان بردارم. بگذار مار «سبااو» را به دو نیم تقسیم کنم. بگذار آپپ را در هنگامیکه در بالاترین نیرو و زورمندی است بکشم ...»

در پایان این گردش شبانگاهی قایق خورشیدی در دوازدهین بخش دوباره زاده شده درون ماری می رود که نامش «زندگی آسمانی» است و سرانجام مانند یک سوسک بیابانی(خپرا) در سپیده دم از شرق برمی آید از زاویه ای دیگرسوسک بیابانی و یا سوسک سرگینی(ساکرب) نماد تناسخ و بازگشت دوباره هستند که دلایل بسیاری برای چنین تصوری وجود دارد ولی به عقیده حقیر سوسکها که در قبرستانها بسیار دیده می شدند و از جنازه مردگان مردم عادی که مومیایی نمی شدند تغذیه می کردند این تصور را در ذهن بازماندگان به وجود می آوردند که امواتشان به شکل سوسک به دنیا باز گشته اند واین همان تناسخ است و یا اینکه سوسک سرگینی فضولات را دوباره به چرخه طبیعت باز می گرداند. از دیگر سو همان طور که عرض کردم در دوازدهین بخش قایق میلیونها سال دوباره زاده شده درون ماری می رود که نامش «زندگی آسمانی» است باید توجه داشت که مار در تفکر مردم مصر علاوه بر مواردی که ذکر شد نماد بازگشت ،رجعت وتناسخ نیز هست و آن به دلیل پوست اندازی مار و زندگی دوباره این حیوان در دیدگاه مردمان کهن آن سرزمین است. فراموش نشود که مار نماد پادشاهی (مار کبری) ، حراست ( داستان نگهبانی مار از گنج) و  جادو(هیپنوتیزم  شکار توسط مار)  نیز می باشد.

این گردش پیاپی شامگاهی در جهان زیرین نشانگر نبرد پیاپی خورشید با مارها و جانوران تاریکی و نبرد همیشگی روشنایی و تاریکی بود. مصریان باور داشتند آن هنگام که پس از فرونشستن خورشید در غرب،‌قایق آن به جهان زیرین می رفت، روان مردگان که چشم به راه آمدن خورشید بودندگرداگرد این قایق آمده تا به خوشبختی بپیوندند. اما تنها آنهایی می توانستند سوار قایق روشنایی شوند که یک جادوی ویژه بدانند. آن مردگانی که پس از گذر قایق در جهان زیرین نمی توانستند به آن برسند به سوگواری پرداخته و چشم به راه می ماندند تا دوباره قایق خورشید را دیده به امید اینکه بتوانند به آن راه یابند.

چنین اسطوره هایی نشان از باور دینی مصریان به نبرد خورشید در تاریکی و پیروزی آن داشت. همچنین گذشته از دیدگاه آیینی، این داستان نماد پادشاهی فرعون بر دو سرزمین مصر بالا و پایین و پیروزی او بر دشمنان مصر بود. فرعون نمایانگر «فرزند را» در روی زمین بود و صرف بودن او در پادشاهی نشان پیروزی او بر دشمنان مصر بود.

از همین روی است که با گذشت زمان بیشترین خدایان در گوشه و کنار مصر گرداگرد «را» خدای خورشید آمدند که خود نمایش یگانگی سرزمین های مصر بالا و پایین بود. پس با گذشت زمان چنان شد که ایزد بانوهای پاسدار مصر پایین و بالا ، «وجت» (Wadjet) و «نخبت» (Nekhbet) در قایق خورشیدی همراه «را» نشان داده شده و آنها را نیز پاسدار و پشتیبان فرعون خواندند.

وجت(آدجت) ایزد بانوی نگهبان پادشاهی بود. پسان تر (در هزاره سوم پ.م) او را چون مار کبرایی نشان می دادند که به دور تاج او پیچیده بود. درست همچنانکه باور داشتند بهدور دایره خورشید نیز پیچیده است و از آن پس آنرا «ایارت» (Iaret) یعنی «مار کبرای پرورش یافته» خواندند.

 

نزد مصریان مار کبرای پرورش یافته نمادی از نیروی پادشاهی و توان آسمانی بود. می پنداشتند این مار کبرا پشتیبان دلتای نیل و نیز سراسر مصر پایین است. چون به نیروی شگفت انگیز چشم مار در هیپنوتیز کردن شکار خود پی بردند، چشم مار ایارت را نمادی از پادشاهی فرعون و سپس نیرویی آسمانی و چشم ماه و خورشید پنداشتند. از آن پس «چشم را» نمادی از تیز بینی و دور اندیشی و نیز نیروی آسمانی و شگفت انگیز «را» برای از کار انداختن توان دشمنان بود. از اینرو می پنداشتند از «چشم را» است که پرتو کور کننده و نابود سازنده به بیرون پخش شده و دشمنان خورشید را نابود می کند. آنگاه چون هاتور که ایزد بانوی راه شیری و سپس آسمان بود به مانند گاوی ماده نمایش دادند، چشمان این گاو ماده را همان چشم را می دانستند. پسان تر با برآمدن آیین های «هوروس» خدای آسمان و یکی شدن او با «را» این چشم را «چشم هوروس» خواندند و اینگونه بود که تک چشم نحس فراماسونها با عنوان چشم جهان بین از میان داستانهای خرافی و کودک مابانه مصریان زاده شد.

ra horus isis

(توضیح عکس:عکس بالا تصویر "را" خدای خورشید است و خورشید نارنجی رنگی که بر روی سرش قرار دارد به علت وجه تسمیه آن است،اگر خوب دقت کنید گرداگرد خورشید مار کبرایی پیچیده که به عقیده حقیر بازتاب افسانه نبرد "را"با مار"آپپ" است.جالب اینکه مصریان اندکی بعد این دشمنی را فراموش کرده و از آنجاکه آپپ روی سر "را"جای دارد تاج پادشاهی فراعنه نیز با همین نماد ساخته می شود و مار نماد پادشاهی و استیلا و دچار استحاله ای ۱۸۰ درجه ای می شود. اینکه سر خود "را"سر شاهین است به علت آمیختگی هروس با "را " است یعنی در این جا نیز هروس که به قولی پسر و به قولی دیگر نوه "را" است ، خود او می شود!!!! در ضمن  پیچیدن مار به دور خورشید بنیاد فکری پیدایش نماد "تئوصوفی" که نماد ماسونها، بهائیان و شیطان پرستان است می شود).

همچنانکه وجت نماد پشتیبانی مصر پایین بود، «نخبت» ایزدبانوی نگهدار مصر بالا شناخته می شد. او را چون کرکسی سپید نمایش داده که در بیشتر نگاره ها بر فراز تاج فرعون بالهایش را گشوده و در پرواز است و در چنگالهایش «حلقه شنو» (نماد زندگی) دیده می شود. پس او را «مادر مادران» می خواندند و نمایش آن همراه فرعون نشانگر پادشاهی او بر مصر بالا بود.

پس دو ایزد بانوی وجت و نخبت دو بانوی مصر بالا و پایین و در اساطیر مصری همراهان «را»‌در قایق خورشیدی بودند. نماد این دو ایزد بانو نشانگر پادشاهی بر سرزمین یکپارچه مصر بالا و پایین بود و پسان تر و در اوج باور به آنها در اسطوره «هرو بهوتت» یا «دایره بالدار» در کنار هوروس دیده شدند.

 

                            

نماد شیطان

 (توضیح عکس: نگاره ای از "ست" البته دوستان عزیز عنایت داشته باشند که به علت شباهت آنرا با آنوبیس اشتباه نگیرند ).

اما قایق خورشیدی قهرمانان دیگری نیز داشت که یکی از نامدارترین آنها «ست»(Seth) بود که شخصیت شگفت انگیزی داشت. ست یکی از 9 خدای شهر لونو بود و نام او در زبان مصری به معنی «ستون پایداری» است. پس با ستونهای خورشیدی آن شهر بی پیوند نیست. او برادر «ازیریس» (Osiris) و «ایزیس» (Isis) بود. ست را خدای بیابان و کاروانهای بیابانی می خواندند و در نگاره های مصری او را چون غزال و خر نمایش می دادند. با گذشت زمان و با گردآمدن خدایان 9 گانه شهر لونو پیرامون «را» ست نیز به آنها پیوست و چنان شد که او را یکی از قهرمانان قایق خورشید می خواندند!!! . پس همراه خورشید در نبرد با تاریکی و مار آپپ بود.

در اسطوره های مصری می پنداشتند که هنگام گذر قایق خورشید از جهان زیرین او بر دماغه آن ایستاده و پاسدار قایق است. پس هنگام یورش آپپ او است که پیوسته به آن نیزه زده و آنرا از سر راه برمی دارد. دستاورد این ویژگی اسطوره ای این بود که او را یک قهرمان بدانندکه به پاسداری از خورشید و قایق آن بالیده و مصریان او را روزگاری یکی از بزرگترین خدایان خود بشمارند.

اما پس از اینکه هیکسوسها آسیایی بر مصر چیره گشتند و فرمانروای دلتای نیل شدند (1800-1600 پ.م) آشکار بود آنها که سرشت جنگجویی و تندخویی داشتند و به دنبال خدایی جنگجو و ترسناک بودند، ست را پشتیبان بزرگ خود خوانده آنرا بسیار ارزش نهند. پس از واکنش مصریان و اینکه آنها هیکسوسها را دشمنی خونخوار می دیدند، ناخودآگاه ست را خدای بدی و بیگانه و پلیدی دانستند. پس هر بیگانه ای نزد مصریان سیمای آشکار ست بود و ست نماد شیطان و در گذر زمان قاتل ازیریس  برادر خود شد.آری اینچنین بود که پس از بیرون راندن هیکسوسها، در اسطوره های مصری ست را نماینده هیکسوسهای خونخوار و نماینده تاریکی و بدی پنداشته و این خدای مصری آرام آرام ویژگیهای همان آپپ را بدست آورد. او دارنده همه ویژگیهای بدی و نابودی سرزمین مصر شد. او که پیشتر خدای بیابان بود اکنون چنان شد که خشکسالی و بی آبی سرزمین مصر را از او دانسته و می گفتند که همه جانوران ترسناک مانند خزندگان، سوسمارها و اسبهای آبی را آفریده است.

 

اندیشه نمایندگی بدی او نماد تاریکی تا به آنجا رسید که پسان تر یونانیان آنرا با خدای بدی خود یکسان پنداشته او را «تایفون» (Typhon) نامیدند. او را چنان می پنداشتند که دیوی خشمگین است و مصریان همیشه از گزند آسمانی او می ترسیدند. پس مصریان جانوران شکاری را برا آرام ساختن خشم او پیشکش می کردند و در نگاره ها او را چون جانوری شگفت انگیز با گوشهای بزرگ و بلند و پوزه خرطوم مانند نمایش می دادند(نقشی شبیه به گرگ با سرس سیاه).

ست و ازیریس

(توضیح عکس: ست و ازیریس).

هرچه که زمان می گذشت ویژگیهای بدی او و نماد تاریکی برای او بیشتر می شد. تا هنگام چیرگی پارسها بر مصر چنان شد که او را نماینده ویرانی، رنگ پریدگی ماه، خشکسالی و کاهش آب رود نیل می دانستند. می گفتند از اوست که از آغاز تابستان گرمای خورشید و بلندی روز رو به کاهش می رود و تا‌ آغاز زمستان پیوسته است.

اما شگفت انگیز است که در همان روزگار و پس از بیرون راندن هیکسوسها هنوز شهرهایی در مصر بودند که یاد دیرین او را گرامی داشته و ست را خدای خود می دانستند. چنانچه در شهر «تانیس» (Tanis) در شرق دلتای نیل پرستشگاهی نیز برای او برپا بود. در یک نگاره بر روی دیوار در «کارناک» (Karnak) ست را چنان نمایش داده اند که به فرعون «توتمس سوم» (Thothmes III) آموزش تیراندازی می دهد و نام دوتن از فرعونهای مصر در خاندا

یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 23:36 ::  نويسنده : مدیر وبلاگ

 

 جومونگ کره ای یا ماشیح یهودی

 
چندی پیش به مقاله ای با عنوان" جومونگ و نجات‌بخشي بني‌اسرائيل" در سایت موعود نوشته استاد ارجمندم جناب آقای دکتر شفیعی سروستانی برخوردم.

تحلیل ایشان خصوصا این مطلب که" شايد اين يادداشت ذهن بسياري از جوانان علاقمند را براي کشف دقايق اين مجموعه و کشف ساير مشابهت ها ياري دهد" بنده را بر آن داشت تا تحلیلی ترمینولوژیکال، تاریخی و تطابقی  بر این افسانه کره ای بنویسم.

شاید تاسف بار به نظر برسد که برنامه های پر محتوایی همچون "این شبها" دررسانه ملی هیچ تکراری نداشته باشند و بعضا ساعاتی از پخش تلویزیونی را به خود اختصاص دهند که همزمان در شبکه ای دیگر برنامه پربیننده ای مانند سریال رستگاران در حال پخش است و در عوض سریال جومونگ دو بار تکرار شود.

بررسی تحرکات یهود در زمینه فرهنگ سازی و قلب واقعیات از طریق رسانه ، نه در این مجال که خود فرصتی بسیار  می طلبد ،اما مقدمتا  پیش از پرداختن به افسانه جومونگ به عنوان نمونه و جهت آشنایی با رویه کاری آنها ذکر چند  مورد را مفید می دانم. 

عبارت "موش کثیف" که سالها در اروپا خطاب به یهودیان گفته  می شد  ، نه با مقابله به مثل یهود ، بلکه در یک جریان فرهنگی- رسانه ای طی چند سال عملا از بین رفت.

 برای نمونه اکثر ما انیمیشن "میکی ماوس" که باز گو کننده ماجرا های موشی زیرک در مقابله با توطئه های دشمنانش بود را دیده ایم .بخش اول عبارت   mici mouse  که به معنای "میکی موشه" است یعنی  mici در ذهن واژه mike مخفف ميکائيل که از اسامی عبرانی است را متبادر می سازد و از سویی دیگر واژه mice به معنی صورت جمع کلمه mouse،یعنی موش ها است،و در کل در دل نام این انیمیشن ارتباطی چند گانه بین موش و یهود نهفته است .

 این موش زیرک و دوست داشتنی آن چنان در دل های بینندگان نفوذ می کند که دیگر ترکیب موش کثیف ترکیبی 
نا خوشایند و نا چسب به نظر می آید.

در موردی دیگر که بی شک شاهکار تاریخ انیمیشن سازی جهان است یعنی "تام و جری "، پیروز بلا منازع همیشه داستان "جری " یا کاراکتر موش است . تا جایی که  بیننده آرزو می کند کاراکتر گربه یا "تام"  نیز هر از چندگاهی پیروز شود ولی گویا قرار است این یک سرنوشت محتوم و لم یتغیر تاریخ باشد که همیشه موش پیروز خواهد بود ، موشی که در خود بار معنایی یهودی را نهفته دارد . 

به هر حال کودکانی که طی دو یا سه دهه پیش این انیمیشن ها را نگاه می کردند اکنون بزرگ سالانی هستند که  دیگر برایشان  عبارت موش کثیف به معنای" یهودی" مفهومی ندارد و در اروپاي antisemitist  (ضد یهود) موش کثیف ترکیبی نامأنوس بوده و موش به عنوان موجودی دوست داشتنی ، زیرک و مهربان بار معنایی جدیدی یافته است اما نكته جالب این ماجرا  متولیان  محترم فرهنگی  کشور ما هستند که  اکنون اقدام به جلوگیری از پخش گسترده این انیمیشن ها کرده اند که  به نظر حقیر ، نوش دارویی پس از پوسیدن کفن نوادگان سهراب است. 

نمی دانم شاید بیست سال آینده هم  نگه داشتن سی دی های افسانه جومونگ جرم محسوب شود.
جومونگی که همچون موسی(ع) در خانه فرعون(امپراطور) رشد و نمو می کند ، بر علیه وی می شورَد و در نهایت مردم آواره را با گذراندن از رودخانه ای پهناور (گذر موسی از رود نیل)به سرزمین خالی از سکنه ! پدرانشان یعنی چوسان قدیم (ارض موعود ) وارد می کند.

چو سان در ذهن ، عبارت(جوسان)  "jew sun"یعنی خورشید یهود را متبادر می سازد و ماجرا آنجا شگفت آور می شود که خورشید در تورات نماد ارض موعود یا سرزمین مادری باشد. 

چوسان که ارض موعود شد ،  منجی این قوم – جومونگ- نیز راهبی یهودی می شود.=jew Monk) راهب یهودی ( و پایه های ابتدایی  امپراطوری  خود را در "جولبن" (جو + لبن )می گذارد . در اکثر واژه های کلیدی این افسانه کره ای "جو" و یا چیزی شبیه آن ، که  دقیقا با همین تلفظ در زبان لاتین یهودی معنی می دهد، استفاده شده است.

شایان ذکر است لازم نیست دقیقا إملاء این لغات صحیح باشد چراکه در عمل هم ممکن نیست، بلکه نویسندگان این افسانه کوشیده اند از اسامی و یا کلماتی بهره ببرند که حداکثر ممکن با اسامی و مفاهیم یهود شباهت داشته و تلفظ مشابه آنها ـ نه الزاما املاءـ اهداف صهیونیستی عناصر پشت پرده این مجموعه را در ذهن بینندگان نهادینه کند. 

جالب اینکه  بیشتر این عبارات اسامی خاص هستند تا در صورت ترجمه و دوبله به زبانهای دیگر تغییری نیابند.  
البته آنچه ذکر شد سوای موارد متعدد نمادگرایی تصویری- صهیونیستی این سریال است .
جا که اولین بار با نقشه چوسان قدیم که بر روی پوست ترسیم شده  مواجه می شوید فقط کافی است نقشه فرضی أرض

موعود صهیونیست ها(نیل تا فرات) را قبلا دیده باشید تا از این شباهت بی اندازه به شگفت آیید . در پس زمينه سکانس های مختلف این سریال ستاره شش گوش و یا تصاویر متعدد پرچم هایی با نقش خورشید که نماد ارض موعود صهیونیست ها است  مواجه می شوید .

جومونگ یهودی



از این ها که بگذریم نقش "کابالا "یا عرفان و سنت شفاهی  یهود و پیشگویی هایشان در این سریال غوغا می کند، گویا قرار نیست هیچ تصمیمی بدون اذن پیشگوهای زن این سریال گرفته شود . لابد آن ها هم حداقل یک "نوستراداموس" یا "ربی یهودا "،"أری مقدس"،" ربی شمعون "و دیگر کابالیستی یهودی  لازم دارند تا برای شان واقعه یازده سپتامبر، آرماگدون و... را پیشگویی کند و از آینده روشن قوم شان بگوید.

 آری تاکید بسیار بر مسئله پیشگویی ،پرده از نیتی شوم وشیطانی بر می دارد که آن چیزی جز نام گذاری دهه دوم قرن بیست و یکم به نام دهه کابالا  نیست . آنچه در این سریال و دیگر فعالیت های فرهنگی – رسانه ای  یهود به آن پرداخته می شود آماده سازی ذهن مردم جهان برای پیاده شدن مفاهیم دلخواه شان است. همان گونه که فیلم ها ، سریال ها و آوازه خوانی های سبک متال و... دهه نود، جهان را برای ورود به عصر ترانس مدرنیسم که همان Satanism و یا شیطان پرستی بود آماده کرد.

جومونگ که گویا ماشیح (منجي قوم يهود) و قومش همان فرزندان برتر خداوند هستند ارتباطی تنگاتنگ با تورات و تلمود دارد  آنگونه که همواره مورد عنایت الهی است و حتی همچون پیامبران بنی اسرائیل(طالوت و داوود) خداوند به او روش بافت و ساخت زره را آموخته وسربازانش را با تعدادی کم بر دشمنان بسیار خود از امپراطوری چینی ها یا "هان"  پیروز می گرداند.

نقش زنان در این سریال اعم از کارکتر های مثبت و منفی  انسان را به یاد پیامبران زن سبعه- هفت گانه- یهود و یا حد اقل دیگرانی چون ریوقا ، ساره ، یائل و... می اندازد.

شخصیت  بانو "سوسانو" بسیار شبیه به" دبورا" نبیه یهودی است که بنا بر  فصل های 4 و 5 کتاب شوفطیم از مجموعه عهد عتیق  بر سربازان سیسرا پیروز می گردد .و یا اقدامات تجاری وی "گراسیا ناسی"ز ن تاجر معروف یهودی و عامل اصلی نفوذ یهودیان در دربار عثمانی را در خاطر زنده می کند.

بانو سویا (همسر جومونگ) نیز که ابتدا  به اسارت می رود ولی  پس از باز گشت به خاطر اهداف عالیه قوم همسرش از معرفی مجدد خود سرباز می زند شما را با داستان هدسه که بنا بر فیلم صهیونیستی "یک شب با پادشاه " به زور از خانه عمویش مردخای ربوده شد و به همسری خشایار شاه در آمد همراه می کند.

 در بررسی شخصیت های زن این سریال از هدسه که با نفوذ در دربار ایران مقدمات قتل 77000 ایرانی را فراهم کرد  بگذریم  (شرح آن  در دفتر استر از مجموعه عهد عتیق  آمده است)  به یاد "رکسلانه" یا "خرم سلطان"  یهودی می افتیم که با نفوذ در دربار سليمان، پادشاه عثمانی  به همسری وی در آمد و با قتل ولیعهد "مصطفی " بالاخره منجر به پادشاهی سلطان  سلیم دوم و شعله ور شدن آتش فتنه جنگ های ایران و عثمانی شد.

در دیالوگ های این سریال فراوان عبارات آوارگی ،اسارت ،سرزمین مادری  و تاریخی ،  کوچ و غیره و غیره به چشم می خورد که همگی یا د آور فراز هایی از تورات است. 

جومونگ برای دفاع از خود حق دارد از سلاح های نا متعارف زمان خودش مانند شمشیر فولادی و بمب های آتش زا و... بر علیه دشمنانش استفاده کند تا جایی که بیننده این برتری تسلیحاتی را نوعی حق مسلم وی می داند که حاصل هوشمندی و تخصص کارگزاران  اوست  همان گونه که باید صدها کلاهک اتمی اسرائیل را به رسمیت بشناسد.

 

جومونگ یهودی صهیونیسم

دشمن اصلی جومونگ امپراطوری چینی ها  يا همان "هان" است که سربازانش با پری که بر روی کلاه خُودهای شان دارند بي شباهت به جنگ آوران مسلمان نيستند. خوب منطقی هم به نظر می رسد باید در مقابل نفوذ روز افزون اقتصادی چینی های کمونیست در مقابل ایالات متحده که 80 در صد ثروتش در اختیار جمعیت حد اکثر 6 در صدی یهودیان است ایستاد . یکی از این راه ها قدرت گرفتن کره به عنوان متحدامریکا و اسرائیل درحیاط خلوت چین است.

 توجه بیش از حد این سریال به مقوله تجارت، بی شک زیبنده یهودیان زر پرست  است تا شینتویست ها و مائویست های روح گرای شرق آسیا. شاید هم  صهیونیسم نمی تواند  قبول کند پیروان مکتب کمونیسم(چین) امروز اینگونه در اقتصاد آزاد جهان جولان دهند. لابد کره هم به عنوان هم پیمان ایالات متحده  و اسرائیل با توجه بیش از حد به مقوله تجارت در این افسانه تازه ساخت(!) به دنبال ایجاد مقدمات فرهنگی جهت سرازیر کردن هر چه بیشتر تولیدات خود در کشور های هدف همچون ایران است .

چرا که مناسبات  اقتصادی دوازده میلیارد دلاری بین ایران و کره و نیز داشتن مقام سوم صادرات به ایران، چشم طمع چشم بادامی های کره ای را هرچه بیشتر به سوی این مرز پر گهر جلب کرده است. 

این در حالی است که نوادگان جومونگ بارها در مجامع بین المللی هم داستان با آمریکا و اسرائیل  فعالیت های صلح آمیز هسته ای ما را محکوم کرده اند ، راستش من خودم هم نمی فهمم چرا باید بازارمان را در اختیار کشوری بگذاریم که حقوق مسلم ما را قبول ندارد. البته این تنها گزاره اقتصادی - تجاری این مجموعه نیست بلکه موارد دیگری همچون نقش شرکت گوگل در القاء تبلیغات غیر مستقیم نیز در این سریال مشهود است ، آنجا که قرار است امپراطوری نو بنیاد جومونگ "گوگوری یو " نام گیرد بیننده را به یاد تبلیغات و شایعات گسترده مبنی بر تاسیس کشوری به نام گوگوریو یا گوگ لند در جزیره ای  G   شکل (لوگوی اصلی شرکت گوگل) در اقیانوس آرام از سوی مدیران گوگل می اندازد.

البته شاید بگویید دچار توهم توطئه شده ام اگر بگویم حرف G از نمادهای اصلی فراماسونری است و یا اینکه نرم افزار Google Earth  هیچگاه آنگونه که پایگاه اتمی  نطنز را به وضوح مشخص کرده پایگاه اتمی دیمونای اسرائیل را به دلایل امنیتی تصویر نکرده است. نمی دانم شاید این هم از ترفندهای  اقتصادی بانو سوسانو و جومونگ باشد!

البته با تمام  تلاش و زبردستی که نویسندگان و دست اندر کاران کره ای-اسرائیلی این مجموعه به خرج داده اند ، هیچ گاه نخواهند توانست  اسامی برخی شخصیت ها و کارکترهای این سریال  مانند"مگول"، " یا گاک " و" ماگاک " را که از دیدگاه ترمینولوژی یا اصطلاح شناسی همان " مغول "، " یأجوج" و " مأجوج " خودمان هستند، با پوشش فرهنگی  بپوشانند چراکه همواره در پشت این اسامی قتل و غارت ، خونریزی و توحش نهفته است .

البته بد نیست بدانند که مردمان این سرزمین همان صاحبان فرهنگی  هستند که از مغول ها مسلمان ساختند و بنا بر برخی تفاسیر این ذوالقرنین یا کوروش ایرانی بود که اسلاف و اجداد آن ها یعنی یأجوج و مأجوج را از این سرزمین بیرون راند. به هر حال اگر یکی از قسمت های این سریال را از دست دادید چندان  نگران نباشید چون صدا و سيما  آنرا سه بار برایتان پخش خواهد نمود.


 

جمعه 1 مهر 1390برچسب:, :: 16:54 ::  نويسنده : مدیر وبلاگ

 

 

 

تصویر جناب سیامک انصاری که در حال نشان دادن نظام درجه ۳ ماسونیست؛ در قسمت ۹ و در دقیقه ۳۳ اتفاق می افتند. همن طور که میدانید ۹ و ۳۳ از اعداد مقدس ماسون است . واقعا آیا نشان دادن ۳ نماد و اعداد فراماسونری در این سریال شک ما را بر نفوذ تفکر فراماسونری در این سریال بیشت نمیکند ؟
.
به کارگیری ستاره ۶ پر ( هگزاگرام – hexagram) یا ستاره صهیون که از ستاره های مشهور فراماسون هاست . این ستاره بنابر نظر محققین ( از جله علی اکبر رائفی پور ) از قرن ۷ وارد آیین یهودیت شده . این ستاره از ستاره های مهم در جن پرسی و پرستش شیطان است . به طوری که تفاسیر متعددی از این ستاره در آیین فراماسونری شده است :

 

 

پر به جای دیگر تصویر کشیده میشود. نکته اینجاست که هر شکل ۶ پری ، ستاره ۶ پر نیست . اما نکاتی در قسمت اول این تصویر نهفته که بسیار جالب است :
محل فیلم برداری این سریال در کاخ نیاوران است . تارخچه ای کوتاه ای کاخ نیاوران :
“عملیات احداث این کاخ به دستور محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۳۷آغاز گردید و با وقفه‌ای که در ساخت آن پیش آمد در سال ۱۳۴۶ به اتمام رسید و به محل سکونت محمدرضا پهلوی و خانواده اش اختصاص یافت.”
اما محمد رضا پهلوی کیست ؟ وی یکی از ماسون های یکی از لژهای ایران است .بنابر این چون یک ماسون است و پادشاه ایران است باید محل سکوت وی دارای شاخصه های ماسونی باشد.
اما نکته اینجاست که چرا کارگردان سریال قهوه تلخ باید محل فیلم برداری را جایی اعلام کند که آن محل دارای شاخصه های ماسونی است . و اگر هم مجبور هست چرا باید از این نماد ها به طور مداوم تصویر برداری کند ؟
در قسمت دوم این تصویر هم ستاره ۶ پر یا صهیون در گوشه دیوار که با سایه ترسیم شده است دیده میشود.

……………….

باز هم ستاره ۶ پر ، اینبار در انگشتر یکی از شخصیت های فیلم . عموما وقتی چند نماد قطعی در یک فیلم دیده میشد، دیگر نماد های مشکوک هم بیشتر جلوه میکند. :

 

 

 

…………………………..

نماد تک چشم در سریال قهوه تلخ. تک چشم ( چشم چپ) یکی از نماد های فراماسون هاست که تفاسیر متعددی از آن شده اما یکی از تفسیر های جالب از تک چشم این گونه تبیین شده است :
“. در زمانی که حضرت ابراهیم قصد داشت اسماعیل را قربانی کند شیطان بارها او را وسوسه کرد و قصد داشت وی را از این کار منع کند و ابراهیم به سمت او سنگ میزد و آخرین سنگ به چشم راست شیطان خرد و چشم راست شیطان کور شد. بنابراین به کار بردن نماد چشم چپ به احترام پادشاه آنان یعنی شیطان است”

در این سریال نماد تک چشم (چشم چپ) را در جای جای سریال میتوان مشاهده نمود :

 

و در کارکتر دواءالملک :

 

 

 

…………………

و جالب ترین جای مطلب این که دوربین در قسمت های مختلف به ستون های ماسونی کاخ کشیده میشود اما در چه زمانی ؟ در قسمت ۲۷ (۹=۲+۷) و در دقیقه ۳۳ تصویر بر روی ستون هایی که یا طراحی لژ های ماسونی ساخته شده است کشیده میشود. باز هم دو نماد ۹ و ۳۳ را در سریال قهوه تلخ مشاهده شد :

 

 

اما این ستون ها چه ستون هایی هستند ؟ این ستون ها دقیقا شاخصه های ستون های ماسونی را دارند که در لژ ها استفاده میشود . ۲ ستون ماسونی کنایه از ۲ ستون معبد سلیمان است که فراماسون ها معتقد اند که در ابتدای ورودی معبد سلیمان ۲ ستون قرار داشته و البته چند تفسیر دیگر هم از این دوستون میشود که در این جا به آن اشاره نمیکنیم .برای نمونه این تصاویر را نگاه کنید :

و این تصویر :

 

 

یکی از جالب ترین عکس ها ، تصویر کارگردان است که در کنار ستون ماسونی ایستاده .(البته این تصویر در چند قسمت تکرار میشود ). فعلا به دلیل برخی شرایط از تفسیر نام کاراکتر “بلوتوث” چشم پوشی میکینم :

 

 

در سمت چپ این تصویر، سر یکی از اسطوره های تاریخ بر روی یک ستون ماسونی و در سمت راست هم جرج واشنگتن (ماسون اعظم ) به علاوه ستون ماسونی معروف، دیده میشود.

هدف ما از درج این مطلب فراماسون جلوه دادن کارگردان یا بازیگران و نویسندگان سریال قهوه تلخ نبود بلکه هدف نشان دادن تفکری فراماسونی است که متاسفانه در این سریال به صورت آگاهانه/ غافلانه (!) نشان داده شد .

چرا فراماسون ها نمادگرایی میکنند ؟

برای درک بهتر از این مثال استفاده میشود برای ظهور امام زمان (عج) نشانه هایی هست. وقتی انسان نشانه های ظهور را میبیند؛ عقل حکم میکند که ظهور نزدیک است .
این نکته را در ذهن داشته باشید در تعابیر اسلامی خروج دجال برابر است با ظهور مسیح(مسیح دروغین)از دید ماسونها . بنابر این اگر ما فراماسون را همان دجال بدانیم این استدلال در ذهن ما ایجاد میشود که باید برای ظهور مسیح دروغین (خروج دجال) نشانه هایی باشد .اما ظهور امام (عج) با ظهور شیطان فرق میکند آنان در حال ساختن ظهور مسیح دروغین اند کما این که نشانه های ظهور امام (عج) به واسطه ی تحرکاتی ایجاد میشود نه این که انسان آن را بسازد .
آنان در حال قرار دادن نشانه های مسیح دروغین(دجّال) اند که نشان دهند ظهور مسیح دروغین نزدیک است . و به همین ترتیب انسان به ظهور مسیح دروغین ایمان می آورد چراکه نشانه های او را در همه جا دیده است .
هدف ما از درج این مطلب فراماسون جلوه دادن کارگردان یا بازیگران و نویسندگان سریال قهوه تلخ نبود بلکه هدف نشان دادن تفکری فراماسونی است که متاسفانه در این سریال به صورت آگاهانه/ غافلانه (!) نشان داده شد .
.
چرا فراماسون ها نمادگرایی میکنند ؟

برای درک بهتر از این مثال استفاده میشود برای ظهور امام زمان (عج) نشانه هایی هست. وقتی انسان نشانه های ظهور را میبیند؛ عقل حکم میکند که ظهور نزدیک است .
این نکته را در ذهن داشته باشید در تعابیر اسلامی خروج دجال برابر است با ظهور مسیح(مسیح دروغین)از دید ماسونها . بنابر این اگر ما فراماسون را همان دجال بدانیم این استدلال در ذهن ما ایجاد میشود که باید برای ظهور مسیح دروغین (خروج دجال) نشانه هایی باشد .اما ظهور امام (عج) با ظهور شیطان فرق میکند آنان در حال ساختن ظهور مسیح دروغین اند کما این که نشانه های ظهور امام (عج) به واسطه ی تحرکاتی ایجاد میشود نه این که انسان آن را بسازد .
آنان در حال قرار دادن نشانه های مسیح دروغین(دجّال) اند که نشان دهند ظهور مسیح دروغین نزدیک است . و به همین ترتیب انسان به ظهور مسیح دروغین ایمان می آورد چراکه نشانه های او را در همه جا دیده است .

به هر حال احتمال یک در ملیارد هم خود یک احتمال است . هرچند که وقوع آن بسیار ضعیف به نظر میرسد . بنابر این فرض اتفاق برای همه این رویداد ها جایز است و یقینا (!!!) هم اتفاقی بوده است !

 

عکس روی کاور مجموعه هفتم قهوه تلخ که به طور کاملا اتفاقی، دو نفر از بازیگران، فقط چشم چپشان نمایان است . این که نماد چشم چپ به چه معناست در قسمت دوم به آن پرداخته شده است .

……………….

 

در این تصویر یکی از بازیگران که به به دلیل فریب خوردن از دست کاراکتر “بلوتوث” به زمین افتاده، در حال بیهوشی کلماتی رامیگوید که به طور کاملا اتفاقی، این کلمه شباهت بالایی به کلمه ” کابالا ” دارد. (این نشان رو چند نفر از محققین نیز تایید کرده اند) . این اتفاق در قسمت نوزدم افتاده است که البته کاملا اتفاقیست !
اما کابالا چست ؟ کابالا به بیان ساده، پدربزرگ تفکر فراماسونری است . که در واقع تفکر فراماسونری، اکثر نماد ها و عقاید خود را از کابالا گرفته است .

………………..

در یکی از پلان ها در یکی از قسمت ها به طور کاملا اتفاقی در دقیقه ۱۳ و ثانیه ۱۱ ،تصویر از دو ستون، گرفته میشود که اگر فرض کنیم که طراحی ستون ها ماسونی نیست اما چه جالب است که در چه دقیقه ای اتفاق می افتد . اعدادی که برای فراماسون ها و گردانندگان اصلی آن یعنی یهودیان منحرف، اعدادی مقدس است .
چرا ۱۱ و ۱۳ برای یهودیان منحرف (گردانندگان فراماسونری ) مقدس است ؟
عدد ۱۱:

آنان معتقد اند که در ابتدای ورودی معبد سلیمان دو ستون یکی به رنگ سفید و دیگری به رنگ قرمز قرار داشته است و حال اگر این دو ستون را در کنار هم بگذاریم میشود دو تا ۱ و این دو تا ۱ در کنار هم عدد ۱۱ را تشکیل میدهند. نام این دو ستون بوآز و جاشین است . در واقع این دو ستون دروازه وردی جن ها به دنیای انسان هاست .

عدد ۱۳ چرا مقدس است ؟
. در زمان یکی از پادشاهان ایرانی -احتمالا- خشایار شاه، در آن زمان قرار بوده که به روم حمله بشود. یکی از وزرا یا نزدیکان شاه، گوشزد میکند که کشور الان نیاز به حمله به روم را ندارد و شاید امپراتوری تضعیف شود و شاه نیز قبول میکند که حمله نکند. اما یهودیان چون با رومی ها دشمنی داشتند و دشمن دیرینه یکدیگر بودند؛ میخواستند که شاه به روم حمله کند. برای این کار طی نیرنگی به شاه نزدیک شدند و پس از خوراندن شراب به شاه در روز ۱۲ فروردین، حکم قتل ۷۷ هزار ایرانی که مخالف یهودیان دربار بودند را از شاه گرفتند و روز ۱۳ فروردین حکم را اجرا کردند. به خاطر همین است که ۱۳ برای ایرانی ها نحس است و به همین دلیل ۱۳ از اعداد مقدس آنان شد چرا که آن دو نفر یهودی در روز ۱۳ خدمت بزرگی به قوم یهود کردند که البته قبر این دونفر هم اکنون در همدان است و در پروژه از نیل تا فرات اسرائیل، میخواهند این قسمت از ایران را جدا کنند چرا که مقدس ترین مکان بعد از اورشلیم، همین منطقه درهمدان است.

…………………

در هنگام ورود کاراکتر “بلوتوث” به داستان، وی شعری میخواند که بسیار عجیب است . که چه قدر جالب است که یک یونانی چنین شعری را درباره مشرق و سرزمین امن و موعود میخواند

 

 

سرزمین امن و قرار ؟ پرندگان مهاجر ؟ . چقدر جالب و اتفاقیه که این جملات ما را به یاد رژیم اسرائیل می اندازد . که مردمانش مهاجرانه به آنجا رفتند . البته این فقط یک تحلیل است نه تعمیم و همه میدانیم که اتفاقی است .

…………….

 

در هنگام ورود کاراکتر بلوتوث به داستان وی به یکی از بازیگران، یک زیتون میدهد . چقدر جالب است که زیتون (اگر اشتباه نکنیم )عبری آن همان “موسی” (ع)، پیامبر قوم یهود میشود . و به طور اتفاقی زیتون در پشت دلار های آمریکا به شکل جالی به کار رفته مثلا در پشت یک دلاری در سمت راست ۱۳ برگ زیتون دیده میشود. البته تا آنجا که بررسی کردیم در طرح های قدیمی هیچ کدام از تاج هایی که سزار های یونانی بر سر میگذاشتند میوه زیتون نداشت شاید هم ما ندیدیم !

 

………………….

در پلان های متعدد این سریال کاراکتر بلوتوث مدام دست راست خود را به بالا میبرد که بسیار بسیار اتفاقی با یاد واره جرج واشنگتن (ماسون اعظم که دارای نشان ۳۳ ماسونی بود ) در آمریکا تقارن دارد . البته خود مردم آمریکا هم از دیدن این یادواره در هنگام رونمایی تعجب کردند.

 

و آدم تعجب میکنه که چقدر جالب و اتفاقی است که یادواره جرج واشنگتن هم با مجسمه بز بافومت شباهت بالایی دارد :

این شباهت را در خود وبسایت های انگلیسی زبان هم بررسی کردن بسیار جالب و قابل تامل بود . اما اونم اتفاقیه .

این تصویر نماد حالت ایستادن ماسون های اعظم (آنان که درجه ۳۳ دارند) است این فقط یه نکته بود حالا واقعا چه ارتباطی داره ؟ هرکس خود میداند. و البته حتی اگر هم ارتباط داشته باشد کاملا اتفاقی است .

………………….

یکی دیگر از سخنان اتفاقی و جالب کاراکتر بلوتوث سخنانی که در باب کشتن افراد میزند :

 

چقدر واقعا جالب و اتفاقی است که تنها کسی که از آغاز خلقت تاکنون چنین کاری کرده کسی نیست جز شیطان ! و بسار جالب است که در هنگامی که بلوتوث میخواهد از کاخ برود؛ او میگوید من رو هرگز با این ها مقایسه نکن من از همه این ها بدترم !

 

……………………..

انگار مسائل جالب در این سریال تمامی ندارد. دریکی از پلان ها، به طور کاملا اتفاقی در دقیقه ۱۳، بلوتوث به یکی از بازیگران میگوید که بند پشت لباس من رو ببند. هنگامی که کاراکتر مذکور در حال بستن بند است یک نشانی شبیه هلال در پشت بلوتوث میبیند که این نشان، علامت فردی است که قرار است این مملکت رو به اوج اقتدار خودش برساند . چقدر اتفاقی این حرکت به امام زمان (عج) تشابه دارد که بر روی صورت خود یک خال دارد و قرار است بیاید تا جهان را از دست ظالمان خارج سازد . چه قدر اتفاقی!!!

…………………..

و باز هم چقدر اتفاقی، هنگامی که بلوتوث از یکی از نگهبانان نامش را میرسد وی میگوید که نامش “داوود ” است . بعد بلوتوث در هنگامی که سر به آسمان دوخته است میگوید ” چه اسم زیبایی ” و بسیار جالب است که در زمان ۲۲:۲۲ اتفاق می افتد.
اما داوود کیست ؟ داوود همان پیامبری است که فراماسون ها به آن پادشاه میگویند و حتی نام یکی از شهر هایشان را به این نماد گذاشته اند. مثلا تا به حال تعجب نکردید که واشنکتن دی سی (Washington DC) دی و سی آخر به چه معناست ؟ به معنی “David Capital ” یعنی پایتخت داوود است .
و عدد۱۱ (مقدس ترین عدد) وضرایب آن هم از مهم ترین اعداد فراماسون هاست و اون رو به کار میبرن مثلا :
جنگ ۲۲ روزه غزه
-جنگ ۳۳ روزه لبنان
-اسرائیل در مدار ۳۳و ۳۳ شمالی قرار دارد
-آفریقای جنوبی در مدار ۳۳ و ۳۳ جنوبی قرار دارد.( به بازی های جام جهانی در این منطقه که البته نماد های ماسونی در آن به کار رفته است توجه کنید)
-انداختن بمب هیراشیما در مدار ۶۶(۳۳+۳۳) و ۳۳
-حمله نظامیان آمریکایی در اوایل انقلاب در طبس در مدار ۳۳ درجه ( جالب اینجاست که بسیاری از فرمانده های آمریکایی صحرای سمنان را برگزیده بودند اما چون طبس در مدار ۳۳ بود ترجیه دادند درآن منطقه فرود آیند)
-منطقه برمودا که لژهای ماسونی زیادی آنجاست در مدار۶۶ و ۳۳ قرار دارد.
-در نظام فراماسونری که عموما در غرب حاکم است هیچ فردی به قدرت نمیرسد مگر این که فراماسون باشد و البته روئسای جمهور ضد فراماسونری کشته میشوند. مانند :
- کشته شدن آبراهام لینکلن در صندلی شماره۳۳ تئاتر
- کشته شدن جان.اف.کندی در شهر دالاس ایالت تگزاس در مدار ۳۳ درجه
چقدر اتفاقی!!!!!!
—————————-
در قسمت ۱۵ در دقیقه ۱۸ کاراکتر برزوخان عدد ۹۱۱ را به کار میبرد. چقدر جالب چه اعدادی .و چقدر جالب است که در حادثه کاملا اتفاقی یازدهم سپتامبر این حادثه در روز ۹ و ماه ۱۱ انجام شد و دقیقا چه قدر اتفاقی ۹۱۱ روز بعد انفجارات مادرید اتفاق افتاد و واقعا اتفاقی در نهمین سالگرد ماجرای فروریختن برج های منهتن، قرآن سوزی های متعددی انجام پذرفت . چقدر اتفاقی .

چرا ۹ مقدس است ؟

در افسانه های ماسون ها آمده است که” هیرام ” معبد سلیمان (از نظر یهودیان فراماسون، حضرت سلیمان پیامبر نبوده بلکه جادوگر بوده و به او شاه سلیمان می گفتند) را ساخته است. درواقع ناظر بر ساخت معبد بوده است. عده ای (به دلیل نگفتن چند اسم رمز) هیرام رامیکشند و بدن او را قطعه قطعه میکنند. در همین میان، ۹ ماسون قطعه های بدن هیرام را به هم میچسبانند و هیرام زنده میشود و به همین خاطر عدد ۹ برای ماسون ها مقدس میشود . و تحلیل دیگری که ۹ را مقدس میکند این است که عدد ۹ کنایه از معجرات ۹ گانه موسی (ع) است . که نشان درجه ماسونی هم کنایه از دست نورانی موسی است، هنگامی که آن را در لباس خود میکرد.
خوب برسیم به بحث اصلیمون
همونطور که میدونید محمد علی فروغی یک ماسون درجه ی ۳۳ بود. و قدرت بسیاری داشت!

تا آنجا که پادشاهان ایران رو نصب و عزل میکرد

محمد علی فروغی هیچ گاه خود را دخیل کارها نمیکرد و فقط به عنوان مشاور به شاه دستور میداد! مثلا در قضیه کشف حجاب در دوره ی رضا شاه آقای فروغی دستور این کار رو صادر مینمود و رضا شاه هم انجام میداد!

حالا من با دیدن پک ۱۲ سریال قهوه ی تلخ یعنی قسمت های ۳۱ تا ۳۳ دیدم که جناب مستشار الملک دقیقا کار محمد علی فروغی را انجام میدهد

شباهت های بسیار زیاد بین این دو را متوجه شدم!

مستشار الملک یا محمد علی فروغی؟؟؟؟؟)خوب اول شباهت ظاهری و قیافه ی این دو که از لحاظ گریم جناب آقای سیامک انصاری بسیار شبیه به محمد علی فروغی میباشد

نکته ی بعدی لقب این دو نفر است: محمد علی فروغی معروف به ذکاءالملک و نیما زند کریمی (سیامک انصاری) معروف به مستشار الملک میباشد!

حالا اگر نوع فعالیت این دو را مورد بررسی قرار دهیم متوجه یک مطلب بسیار جالب میشویم!

همانطور که گفتم محمد علی فروغی پادشاهان رو انتخاب و عزل و نصب میکرد.

در قسمت ۳۱ جناب مستشار متوجه غده ای در بدن جهانگیر شاه میشود.

در قسمت ۳۲ سعی میکند تا همه را راضی کند که پادشاه برکنار شود و زمام امور را به دست بلوتوث بدهد

و بلاخره در قسمت ۳۳ موفق میشود با تلاش زیاد و با بهانه ی مریضی جهانگیر شاه وی را از سلطنت بر کنار و بلوتوث را پادشاه نماید.

و البته خودش وزیر وی شد و دستورات را به بلوتوث میداد و بلوتوث هم اجرا مینمود.

 

 

و خود مستشارالملک در کتاب خاطراتش نوشت: من توانستم با سعی فراوان جهانگیر شاه را برکنار و بلوتوث را جانشین کنم حالا خودم میتوانم کارها را به بلوتوث بگویم و او اجرا کند.

البته نکات دیگری هم وجود دارد که حتما خودتا با دیدن این سریال به آن پی میبرید
شاید بگویید که آقای مهران مدیری میخواسته شخصیت محمد علی فروغی را به طور غیر مستقیم نشان دهد و لی نکته اینجاست اگز این گونه باشد در این نقش مستشار به صورت یک منجی که میخواهد همه چیز را مرتب و منظم کند و به صورت نقش مثبت فیلم نشان داده شده است!
این در لفافه به این معناست که فقط اندیشه ی فراماسونری میتواند وضعیت جهان را منظم و مرتب نماید!
امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشین.

به تصویر زیر خوب دقت کنید!!!

اون چیزی که به دور ساعد دست مدیری بسته شده است ، شاخه زیتون است که یکی

از اصلی ترین و در عین حال قدیمی ترین نماد های ماسونی یهودی ها به شمار می رود .

 

راستی جا داره یه تشکر ویژه هم از کسی که این تحلیلو کرده کنم من فقط وسیله بودم و کپی کردم والا زحمت اصلی اوشون کشیده .

 

 

درباره وبلاگ

ضد فراماسونری
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ضد فراماسونری و آدرس anti-33.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1